1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

❤️...کلبه تنهایی...❤️

شروع موضوع توسط n@der ‏12/8/17 در انجمن شعر و ادب

  1. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    زندگی زیباست چشمی باز کن

    گردشی در کوچه باغ راز کن

    هر که عشقش در تماشا نقش بست

    عینک بدبینی خود را شکست

    علت عاشق ز علت ها جداست

    عشق اسطرلاب اسرار خداست

    من میان جسم‌ها جان دیده‌ام

    درد را افکنده درمان دیده‌ام

    دیده‌ام بر شاخه احساس‌ها

    می‌تپد دل در شمیم یاس‌ها

    زندگی موسیقی گنجشک‌هاست

    زندگی باغ تماشای خداست

    گر تو را نور یقین پیدا شود

    می‌تواند زشت هم زیبا شود

    حال من در شهر احساسم گم است

    حال من عشق تمام مردم است

    زندگی یعنی همین پروازها

    صبح ها، لبخندها، آوازها

    ای خطوط چهره‌ات قرآن من

    ای تو جان جان جان جان من

    با تو اشعارم پر از تو می‌شود

    مثنوی‌هایم همه نو می‌شود

    حرف‌هایم مرده را جان می‌دهد

    واژه‌هایم بوی باران می‌دهد
     
    Farzane، M @ H @ K، m naizar و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  2. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/6/15
    ارسال ها:
    5,911
    تشکر شده:
    35,817
    امتیاز دستاورد:
    200
    از دست نده کسی را که وقتی اِسمت را می‌بَرد، گویی مکان اَمنی را توصیف می‌کند ....
     
    n@der، m naizar، !!AMINKHAN!! و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  3. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/6/15
    ارسال ها:
    5,911
    تشکر شده:
    35,817
    امتیاز دستاورد:
    200
    من از رنجی که از عشق اش کشیدم شعر میگفتم

    که از بین جماعت می شنیدم " آفرین" می گفت
     
    n@der، M @ H @ K، m naizar و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  4. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/6/15
    ارسال ها:
    5,911
    تشکر شده:
    35,817
    امتیاز دستاورد:
    200
    ای مانده بی‌جواب سؤالِ جدایی‌ات
    سردرگمم به قصه‌ی بی‌ردپایی‌ات

    با اینکه جنسِ جاذبه‌ی هردومان یکی‌ست
    پس می‌زند مرا دلِ آهنربایی‌ات

    ما را به سرزمینِ دلت جای دِه، تو که
    پهناور است نقشه‌ی جغرافیایی‌ات

    بازیچه‌ی مدار نشو، پیش من بمان
    مهتاب من! بس است دگر جابه‌جایی‌ات

    یک شب بیا وفا کن و یک سر به ما بزن
    بلکه ز یادمان برود بی‌وفایی‌ات...
     
    m naizar، n@der، M @ H @ K و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  5. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏21/10/15
    ارسال ها:
    16,436
    تشکر شده:
    74,857
    امتیاز دستاورد:
    149
    جنسیت:
    زن
    طبيبانم چہ ‌می‌دانند دردم دردِ تنهایی‌ست

    تو نبضم را بڪَیرے بی‌ڪَمان آرام می‌ڪَیرم..


    حسین_دهلوے
     
    m naizar، n@der و مَـأوا از این ارسال تشکر کرده اند.
  6. کاربر فعال

    تاریخ عضویت:
    ‏12/3/21
    ارسال ها:
    255
    تشکر شده:
    4,984
    امتیاز دستاورد:
    101
    جنسیت:
    زن
    دنیا وفا ندارد ای نورِ هر دو دیده...
     
    m naizar، M @ H @ K و n@der از این ارسال تشکر کرده اند.
  7. ساربان سرگردان مدیر بازنشسته☕ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏8/5/20
    ارسال ها:
    3,434
    تشکر شده:
    26,597
    امتیاز دستاورد:
    134
    من
    پاره پاره های تو را
    جمع خواهم کرد
    و خود در تو خواهم خفت
    و تو در من خواهی رویید
    تو در خون من سبز خواهی شد ..
    من می‌ایستم و بر تو باران خواهد بارید
    بر تو از دو دیده ی ابری من
    باران خواهد بارید ..


    شیرکوه بی‌کس


    پ ن : برای وطن ..
     
    m naizar، M @ H @ K و n@der از این ارسال تشکر کرده اند.
  8. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏31/10/22
    ارسال ها:
    1,037
    تشکر شده:
    3,457
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    مرد
    [​IMG]



    دوست داشتن کسی که دوسش داری

    اینجوریه که:

    حسودیم میشه به دوستاش...

    به کسایی که کنارش و باهاش حرف میزنن...

    به مامان و باباش

    به خواهر برادراش

    و به هر کسی که میتونه ببینتش و بغلش کنه
     
    ( SH. A)، m naizar، n@der و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  9. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    ديدار تلخ
    به زمين ميزني و ميشكني عاقبت شيشه اميدي را
    سخت مغروري و ميسازي سرد در دلي آتش جاويدي را
    ديدمت واي چه ديداري واي اين چه ديدار دلازاري بود
    بي گمان برده اي از ياد آن عهد كه مرا با تو سر و كاري بود
    ديدمت واي چه ديداري واي نه نگاهي نه لب پر نوشي
    نه شرار نفس پر هوسي نه فشار بدن و آغوشي
    اين چه عشقي است كه دردل دارم من از اين عشق چه حاصل دارم
    مي گريزي ز من و در طلبت بازهم كوشش باطل دارم
    باز لبهاي عطش كرده من لب سوزان ترا مي جويد
    ميتپد قلبم و با هر تپشي قصه عشق ترا ميگويد
    بخت اگر از تو جدايم كرده مي گشايم گره از بخت چه باك
    ترسم اين عشق سرانجام مرا بكشد تا به سراپرده خاك
    خلوت خالي و خاموش مرا تو پر از خاطره كردي اي مرد
    شعر من شعله احساس من است تو مرا شاعره كردي اي مرد
    آتش عشق به چشمت يكدم جلوه اي كرد و سرابي گرديد
    تا مرا واله بي سامان ديد نقش افتاده بر آبي گرديد
    در دلم آرزويي بود كه مرد لب جانبخش تو را بوسيدن
    بوسه جان داد به روي لب من ديدمت ليك دريغ از ديدن
    سينه اي تا كه بر آن سر بنهم دامني تا كه بر آن ريزم اشك
    آه اي آنكه غم عشقت نيست مي برم بر تو و بر قلبت رشك
    به زمين مي زني و ميشكني عاقبت شيشه اميدي را
    سخت مغروري و ميسازي سرد در دلي آتش جاويدي را
    فروغ فرخ زاد
     
    ( SH. A)، m naizar و M @ H @ K از این ارسال تشکر کرده اند.
  10. کاربر فعال

    تاریخ عضویت:
    ‏12/3/21
    ارسال ها:
    255
    تشکر شده:
    4,984
    امتیاز دستاورد:
    101
    جنسیت:
    زن
    ‏جایی درونم
    ‏جایی کهنه در من
    ‏از انتظار زیاد ‏زخمی‌ست
    و بند نمی‌آید...
     
    n@der، ( SH. A) و m naizar از این ارسال تشکر کرده اند.