1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

❤️...کلبه تنهایی...❤️

شروع موضوع توسط n@der ‏12/8/17 در انجمن شعر و ادب

  1. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    به خداحافظی تلخ تو سوگند، نشد
    که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

    لب تو میوه ممنوع، ولی لبهایم
    هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند، نشد

    با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
    هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

    هر کسی در دل من جای خودش را دارد
    جانشین تو در این سینه، خداوند نشد

    خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
    عاقبت با قلم شرم نوشتند : نشد!

    فاضل نظری
     
    مرجــآن، مَـأوا، m naizar و 12 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  2. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    خیلی وقته دیگه بارون نزده
    رنگ عشق به این خیابون نزده


    خیلی وقته ابری پر پر نشده
    دل آسمون سبک تر نشده


    مه سرد رو تن پنجره ها
    مثله بغضه توی سینه ی منه


    ابر چشمام پر اشکه ای خدا
    وقتشه دوباره بارون بزنه


    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بدجوری دلتنگ شده


    بعد تو هیچ چیزی دوست داشتنی نیست
    کوه غصه از دلم رفتنی نیست


    حرف عشق تو رو من با کی بگم
    همه حرفا که آخه گفتنی نیست


    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو بد جوری دلتنگ شده


    خیلی وقته که دلم برای تو تنگ شده
    قلبم از دوری تو
    بد جوری دلتنگ شده...

    [​IMG]
     
    m naizar، banozk22، Shahab و 9 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  3. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    پشت شیشه برف میبارد
    پشت شیشه برف میبارد

    در سکوت سینه ام دستی
    دانه اندوه میکارد

    مو سپید آخر شدی ای برف
    تا سرانجام چنین دیدی

    در دلم باریدی ... ای افسوس
    بر سر گورم نباریدی

    چون نهالی سست میلرزد
    روحم از سرمای تنهایی

    میخزد در ظلمت قلبم
    وحشت دنیای تنهایی

    دیگرم گرمی نمی بخشی
    عشق ای خورشید یخ بسته

    سینه ام صحرای نومیدیست
    خسته ام ‚ از عشق هم خسته

    غنچه شوق تو هم خشکید
    شعر ای شیطان افسونکار

    عاقبت زین خواب درد آلود
    جان من بیدار شد بیدار

    بعد از او بر هر چه رو کردم
    دیدم افسون سرابی بود

    آنچه میگشتم به دنبالش
    وای بر من نقش خواب بود

    ای خدا ... بر روی من بگشای
    لحظه ای درهای دوزخ را

    تا به کی در دل نهان سازم
    حسرت گرمای دوزخ را؟

    دیدم ای بس آفتابی را
    کو پیاپی در غروب افسرد

    آفتاب بی غروب من !
    ای دریغا در جنوب ! افسرد

    بعد از او دیگر چی میجویم؟
    بعد از او دیگر چه می پایم ؟

    اشک سردی تا بیافشانم
    گور گرمی تا بیاسایم

    پشت شیشه برف میبارد
    پشت شیشه برف میبارد

    در سکوت سینه ام دستی
    دانه اندوه میکارد
     
    m naizar، banozk22، Shahab و 9 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  4. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    سکوت کوچه های تار جانم، گریه می خواهد

    تمام بند بند استخوانم گریه می خواهد

    بیا ای ابر باران زا، میان شعرهای من

    که بغض آشنای ابر گریه می خواهد

    بهاری کن مرا جانا، که من پابند پاییزیم

    و آهنگ غزلهای جوانم گریه می خواهد

    چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی

    که حتی گریه های بی امانم، گریه می خواهد
     
    m naizar، banozk22، Shahab و 8 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  5. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    دیریست در غیاب تو تحقیر می شویم
    بازیچه تحجر و تزویر می شویم

    آزادی ای شرافت سنگین آدمی
    این روزها بدون تو تعزیر می شویم

    فواره رها شده مصداق سعی ماست
    پا می شویم و باز زمینگیر می شویم

    قد راست می کنیم برای صعود و باز
    از ارتفاع خویش سرازیر می شویم

    امروز عقده دلمان باز می شود
    فردا دوباره بغض گلوگیر می شویم

    *

    ما قله های مرتفع فتح ناپذیر
    با سادگی به دست تو تسخیر می شویم

    ای عشق ای کرامت گسترده ای که ما
    در پهنه زلال تو تطهیر می شویم

    گرچه به اتهام تو تعزیر می کنند
    گر چه به جرم نام تو تکفیر می شویم

    اما بی آفتاب حضور همیشه ات
    مصداق بیت مختصر زیر می شویم:

    یا در هجوم حادثه بر باد می رویم
    یا روبروی آینه ها پیر می شویم
     
    مرجــآن، m naizar، banozk22 و 8 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  6. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    ماه بالای سر آبادی است

    اهل ابادی در خواب است

    باغ همسایه چراغش روشن،

    من چراغم خاموش

    ماه تابیده به بشقاب خیار، به لب كوزه آب

    غوك ها می خوانند

    مرغ حق هم گاهی

    كوه نزدیك است، پشت افراها، سنجد ها

    و بیابان پیداست

    سنگ ها پیدا نیست، گلچهه ها پیدا نیست

    سایه ها یی از دور، مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست

    نیمه شب بباید باشد

    دب اكبر آن است، دو وجب بالاتراز بام

    آسمان آبی نیست، روز ابی بود

    یاد من باشد فردا، بروم باغ حسن گوجه و قیسی بخرم

    یاد من باشد فردا لب سلخ، طرحی از بز ها بردارم،

    طرحی از جارو ها، سایه ها شان در آب

    یاد من باشد , هر چه پروانه كه می افتد در آب , زود از آب

    درآورم

    یاد من باشد فردا لب جوی، حوله ام را هم با چوبه بشویم

    یاد من باشد تنها هستم

    ماه بالای سر تنهایی است
     
    m naizar، banozk22، Shahab و 8 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  7. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    [​IMG]

    به سراغ من اگر می آیید،
    پشت هیچستانم.

    پشت هیچستان جایی است.

    پشت هیچستان رگ های هوا ،
    پر قاصد ها ییست که خبر می آرند،
    از گل واشده ی دورترین بوته ی خاک .

    روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است
    که صبح،به سر تپهی معراج شقایق رفتم

    پشت هیچستان ، چتر خواهش باز است:
    تا نسیم عطشی در بن برگی بدود،
    زنگ باران به صدا می آید.

    آدم اینجا تنهاست
    و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاریست.

    به سراغ من اگر می آیید،
    نرم و آهسته بیایید

    مبادا که ترک بردارد
    چینی نازک تنهایی من.
     
    m naizar، banozk22، Shahab و 8 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  8. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    ﺯ ﮔﺮﻩﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻠﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ،

    ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ،

    ﮔِﺮِهی ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ

    ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ!

    ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻩ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ...

    ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩﻫﺎﺳﺖ!

    ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮﻩ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ...

    ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﻩ ﻓﺮﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ...

    ﻓﺮﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ...

    ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ

    ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﻡ...
     
    m naizar، banozk22، Shahab و 7 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  9. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    وقتی کسی را عاشق خودت میکنی . . .
    در برابـــرش مسئولـــی . . .
    در برابـــر اشکهایش . . .
    شکستن غرورش . . . .
    لــحظه های شکستن در تنهایی . . . .
    و اگر یـــادت بـــرود ! !
    در جایـــی دیگر سرنوشــــت به یادت خواهـــد آورد . . . !!!
     
    m naizar، banozk22، Shahab و 7 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  10. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏20/5/15
    ارسال ها:
    4,321
    تشکر شده:
    20,135
    امتیاز دستاورد:
    150
    جنسیت:
    مرد
    می*دونستی*که *خاک فرش منه رفتی نموندی
    چرا بخت سپیدو به سیاهی نشوندی؟
    ....................
    می*دونستی فقط*تو رو دارم رفتی نموندی
    چرا مرغ امیدو ازاین خونه پروندی؟
    ....................
    درویشم و دنیا واسم یه مشت خاکه
    همه دارو ندارم فقط*یک دل*پاکه

    درویشم و دنیا واسم یه مشت خاکه
    همه دارو ندارم فقط*یک دل*پاکه

    می*دونستی*که *خاک فرش منه رفتی نموندی
    چرا بخت سپیدو به سیاهی نشوندی؟
    ....................
    درویش رو هرگلیم پاره شب رو سر میاره
    قطره با یه*دریا براش فرقی نداره

    درویش رو هرگلیم پاره شب رو سر میاره
    قطره با یه*دریا براش فرقی نداره
    ....................
    می*دونستی*که *خاک فرش منه رفتی نموندی
    چرا بخت سپیدو به سیاهی نشوندی؟
    ....................
    می*دونستی فقط* تو رو دارم رفتی نموندی
    چرا مرغ امیدو ازاین خونه پروندی؟
    چرا مرغ امیدو ازاین خونه پروندی؟
     
    m naizar، banozk22، Shahab و 6 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.