قیامت بی حسین غوغا ندارد شفاعت بی حسین معنا ندارد حسینی باش كه در محشر نگویند چرا پرونده ات امضاء ندارد
دست از سرم بردار من بابا ندارم زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم گیسو سپیدم احترامم را نگهدار سیلی نزن من با كسی دعوا ندارم زیبایی دختر به گیسوی بلند است مثل گذشته گیسوی زیبا ندارم با ضربۀ پا دنده هایم را شكستند كی گفته من ارثیه از زهرا ندارم نشناختم بابا تو را تغییر کردی امشب دگر راهی به جز افشا ندارم گویی تنور خولی آتش داشت آن شب خیلی شده ترکیب رویت نامرتب
تا دل ز غم تو گشت بی تاب حسین این چشم تهی نگشت از آب حسین عمری است نیازمند این درگاهم یک لحظه گدای خویش دریاب ! حسین
هر چه خواندیم به غیر تو، پشیمانی شد هر چه بردیم به جز نام تو، حیرانی شد ما رسیدیم به نام تو و دیدیم خدا در نگاهی ست که با شوق تو، بارانی شد خاک ما از نمِ این اشکِ بهاری، گِل شد خون تو، بر گل ما ریخت و نامش دل شد ما چرا دور ضریح تو نچرخیم؟ حسین! در طوافی که خودِ قبله به تو مایل شد