زندگی باید کرد زیر این چرخ کبود گرچه خشک شد آن شاخه های سبز گرچه غمگینی... برای شاخه گلی که باد شکست شاید به یاد داری عشقی را، که فراموشت کرد گاه ، نگاه معصومت زیر آوار تحقیر ها شکست زندگی باید کرد گرچه این سرزمین پر از حسودان است! گر چه... دردها بسیارند و درمانش کم همه جا طغیان است گر چه... تفسیر نگاهها بی معنی ست همه جا مثل هم است! داد و بیداد ها همه از تنهایی ست زندگی باید کرد حتی در تنهایی خویش.! _رعنا ابراهیمی فرد
چیزی است پنهان در اعماق وجودم و کور مثل نوزادی در بدو تولد کینه همیشه با سکوت آغاز می شود و فراتر از کینه در واقع همین سکوت است ، سکوت .. این حرکت بطئی تمام زندگیم. از کتاب عاشق ، مارگریت دوراس
زندگی شاخه گلی است گرچه زیباست ولی عمر گل کوتاه است زندگی میگذرد در پی عمر گرچه زیباست ولی عمر ما کوتاه است ما در این بین فقط می خواهیم شاخه معرفتی در گلستانِ حقیقت باشیم شاخه عشق و وفا ریشه دارد در دل برگ هایش همه سبز گرچه عمرش کوتاست ولی بویِ آن جاوید است نامِ آن پا برجاست ... _ داوود کریمی
آخر دیوانگی نیست که آدم همه چیز را جدی بگیرد؟ به اندازه ی کافی بدبختی هست و لازم نیست که آدم از این بیشترش را هم برای خودش دست و پا کند! گوستاو فلوبر
آرام بگیر! گاهی باید یک دایره بکشی و بنشینی درونش، بگذار به حال خودش زندگی را و هیاهوی آدم ها را... بنشین کنار سکوتت و یک فنجان چای به خودت تعارف کن.
برخی از رنج ها همچون الکل فرار هستند و گیرا ما همان مارِ گرفتارِ درون شیشه ی در بسته ی الکل هستیم که با حفظ جمودِ خویش بر خورد پیچیده ایم و راه فراری نداریم. ما غرقه در رنجیم و موجود مستغرق را چه به رهایی؟