اگر مصیبت چشیده اید و کماکان با جنایتکاران دست می دهید ، پس دیگر شایستگی این را ندارید که شما را شوهر، همسر، پدر، مادر، دوست و یا معشوق بنامند و مرتبه و جایگاه شما هم در هستی هر چه باشد ، دلتان دل بزدلان است و ذهنتان ذهن چاپلوسان توماس پین
عزیزم عمرم شکنجهی جانم عشقم لیلی اشعارم را بپذیر شاید دیگر هیچ گاه هیچ چیز نسرودم ((ولادیمیر مایاکوفسکی))
چون دیگر آیندهای ندارند از گذشته حرف میزنند. وقتی خیلی دویده باشیم و نفسمان بند آمده باشد برمیگردیم و راهی را که دویدهایم، اندازه میگیریم. از کتابِ میرا (کریستوفر فرانک)
همهی ما یک چیز میگوییم و خیال میکنیم از سایرین بیشتر رنج کشیدهایم. ولی غم برای همه یکسان است، یکنواخت مثل داستانهای عشقی. از کتابِ راز مرد گوشهگیر ((گراتزیا دلدا))
خیلی خوبه که آدم علت ناراحتیشو کشف کنه! بیشتر وقتا علت ناراحتی آدم چیزای کوچیکی هستند که رو هم جمع شدن ... ((فرشته احمدی))