+ رمز کارت لطفا؟ - 13.. + پیر شدی ها - نه بابا تازه این عدد درست نیست ازونم کوچیکترم ! دی + آقا ناراحت نشی شوخی کردم - دیگه درست نمیشه ولش کن ..
《 برو یه نگاه بکن تو آینه ، چشات هنوز برق دارن بعدِ سالها ... 》 بعضی آدمها اومدن تا فرشتهی نجاتت باشن تو برزخهایِ زندگیت .. قدرِ این آدما رو بدونید ، این آدما حتی سلامشون هم روحِ آدمو زنده میکنه .. تقدیم به همون آدم ..
- 5 اسفند چند شنبه می شه؟ + جمعه ، ولادت امام حسین هم هست - به به .... چقدر خوب!!! + بگو ببینم من 5 اسفندم یا 6؟ - خب، معلومه 6 اسفند + خوبه که یادت نرفته ... امیدوار شدم - نه .... همیشه یادمه، استقلالیا شش تایی ان، تو هم شش اسفندی + حیف که پشت فرمونی ..... وگرنه.... -
+ اگر یه روزی من نباشم (برای همیشه)چیکار میکنی؟؟ _ بیخود کردی نباشی،مگه دست خودته؟ + فرض کن مُردم _ کوووفت، زهرماررر، نمیخوام بهش فکر کنم،لطفآ ادامه نده + بالاخره که یه روزی میشه!! _ حیف الان دستم بهت نمیرسه،،وگرنه از وسط نصفت میکردم + میخوام بدونم فراموشم میکنی یا نه؟؟ _ مگه میشه فراموشت کنم!! +
_ ((: _ این از اون نوع لبخندا بودها ! نگو نفهمیدم ! _ از کدوم لبخندا ؟ _ از همونا که کلی حرف پُشتِشونه .. _ و همونجا ، پشتِ لبخند ، تموم میشن .. _ تموم نمیشن ! فقط دفن میشن که دیگه صداشون در نیاد .. ((: به عنوان آخرین مکالمهی من و این دوستِ شبیه به من ، ماندگاری ارزشمندی داشت ..
_ سکوت .. _ یه نفری یهروز با خدا سوار دوچرخه میشن از این دو صندلیها ، بعد میگه تو سراشیبیها و لب پرتگاهها خیلی میترسیدم ، بعد جامو با خدا عوض کردم ، اون نشست جلو ، من فقط تلاش میکردم و رکاب میزدم ، خیالم راحت بود ، دیگه نه استرسی داشتم و نه ترسی ، فقط تلاشمو میکردم ، فک کنم تو هم باید جاتو با خدا عوض کنی و فقط تلاش کنی ، همین .. _ و من باز هم سکوت ... راست میگه ، گاهی اوقات باید راهو سپرد به اونیکه بلده .. خوبه که هستی یه نفر
+منو نگاه کن...قهری؟ _قهرم +خودتو زدی به اون راه؟ _خودمو زدم به اون راه.... اما میدونی... +آره میدونم _چیو؟ +که خودتو به هر راهی بزنی ختم میشه به من... _خودمو به هر راهی میزنم ختم میشه به تو...مشخصا به چشمات!...
اوماچ : استاد چرا نمره من رو کم دادین استاد: من کم ندادم خودت کم تلاش کردی! اوماچ: غودااااااااااااااا غودا غودا غودا استاد: