1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

کوله باری از شعر های ناگفته

شروع موضوع توسط سارونه ‏24/6/14 در انجمن اشعار

  1. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏19/2/18
    ارسال ها:
    1,522
    تشکر شده:
    1,357
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    تنهایی.....


    گاهی دلم میخواد یکی ازم اجازه بخواد که بیاد تو تنهاییم...

    ومن اجازه ندمو اون بی تقاوت به مخالفتم،آروم بغلم کنه و بگه:

    "مگه من مردم که تنها بمونی؟"[​IMG] [​IMG][​IMG]


    یه وقتایی خودمو بغل میکنمو میگم:

    "غصه نخور دیوونه ، من که باهاتم ..."
     
    آخرین بار توسط مدیر ویرایش شد: ‏11/5/18
    m naizar و اُت از این پست تشکر کرده اند.
  2. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏19/2/18
    ارسال ها:
    1,522
    تشکر شده:
    1,357
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    یه دخترکوری تواین دنیای نامرد زندگی می کرد.این دختر یک دوست


    پسر داشت که عاشق اون بود.دختر همیشه می گفت اگه من

    چشمامو داشتم وبینا بودم همیشه با عشقم می موندم ...

    یه روز یکی پیدا شدکه به اون دختر چشماشو بده....

    وقتی که دختر بینا شد دید که دوست پسرش کوره...

    بهش گفت دیگه تو رو نمی خواهم برو.پسره با ناراحتی رفت و یه لبخند

    تلخ بهش زد و گفت مراقب چشمای من باش.....
     
    m naizar و اُت از این پست تشکر کرده اند.
  3. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏30/4/17
    ارسال ها:
    2,132
    تشکر شده:
    17,577
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    با توام ، با تو که دستت
    دست دنیا ساز رنجه
    با توام با تو که بغضت
    معنی آواز رنجه
    اگه یخ باد ستمگر
    پی قتل عام برگه
    اگه این باغ برهنه
    باغ تاراج تگرگه
    اگه بی پناهی گل
    رنگ بی پناهی ماست
    دستتو بذار تو دستم وقت پیوند درختاست
    رو تن سخت درختا
    بنویس و دوباره بنویس
    که شکست یک شقایق
    مرگ باغ ، مرگ بهار نیست


    "ایرج جنتی عطائی"
     
    اُت از این پست تشکر کرده است.
  4. داره راه میوفته!

    تاریخ عضویت:
    ‏23/5/18
    ارسال ها:
    20
    تشکر شده:
    53
    امتیاز دستاورد:
    18
    جنسیت:
    مرد
    بیخیال از تمام دنیا
    نشسته ام

    برای خودم

    سوت میزنم

    مثل کتری روی اجاق

    که تمام وجودش می سوزد



    شاعر: مصطفی رستمی
     
    اُت و AftabGardoon از این پست تشکر کرده اند.
  5. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏30/4/17
    ارسال ها:
    2,132
    تشکر شده:
    17,577
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    در پشت چارچرخه فرسوده ای
    كسی خطی نوشته بود:
    "من گشته ام نبود!
    تو دیگر نگرد
    نیست!"...

    گر خسته ای بمان و اگر خواستی بدان
    ما را تمام لذت هستی به جستجوست
    پویندگی تمامی معنای زندگی ست
    هرگز
    "نگرد! نیست"
    سزاوار مرد نیست...

    "فریدون مشیری"
     
    اُت و AftabGardoon از این پست تشکر کرده اند.
  6. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏30/4/17
    ارسال ها:
    2,132
    تشکر شده:
    17,577
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    همراه شو عزیز، همراه شو عزیز
    تنها نمان به درد، کاین درد مشترک
    هرگز جدا جدا، درمان نمی‌شود
    دشوار زندگی، هرگز برای ما
    دشوار زندگی، هرگز برای ما
    بی رزم مشترک، آسان نمی‌شود
    تنها نمان به درد، همراه شو عزیز
    همرا شو، همراه شو
    همراه شو عزیز
    همراه شو عزیز
    تنها نمان به درد، کاین درد مشترک
    هرگز جدا جدا، درمان نمی‌شود
    دشوار زندگی، هرگز برای ما
    دشوار زندگی، هرگز برای ما
    بی رزم مشترک، آسان نمی‌شود

    "برزین آذرمهر"
     
    اُت، AftabGardoon و MajiD.JD از این ارسال تشکر کرده اند.
  7. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏30/4/17
    ارسال ها:
    2,132
    تشکر شده:
    17,577
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    فرقی نمی کند این جنگ
    تا کدام روز
    خودش را به پیش ببرد

    فرقی نمی‌کند این اتوبوس
    در کدام ترمینال
    پیاده کند آدم‌هایش را
    آن‌ها را
    که آمده اند تا بروند
    بروند تا برسند
    برسند تا نباشند

    فرقی نمی کند این بمب
    خنثی شود
    یا آن‌ها را که برای خرید
    برای قدم زدن
    برای دیداری عاشقانه
    از خانه بیرون آمده اند
    به جای دیگری ببرد

    تمام شدن
    ربطی به کُشته شدن ندارد

    تمام شدن
    ربطی به رسیدن ندارد

    تمام شدن
    ربطی به منتظر ماندن ندارد

    تمام شدن
    ربطی به خثی شدن ندارد

    تمام شدن
    ربطی به تمام شدن ندارد ...

    حالا تمام آجرها را
    بیاور برای این ویرانه

    حالا هی ولتاژ شوک را
    بر روی سینه ام اضافه کن

    حالا تمام گلوله ها را
    بیرون بکش از تن این سرباز

    حالا تمام پرهای دنیا را
    بریز کنار این پرنده

    حالا تمام کتاب های دنیا را
    بگذار کنار این درخت

    حالا تمام آدم‌ها را
    بگذار کنار تمام آدم‌ها ...

    حالا هی سرم را توی این لیوان آب بکن ..
    ماهی ای که مُرده است
    اقیانوس هم زنده اش نمی‌کند !

    " بابک زمانی "

    @};-@};-...

    @MajiD.JD
     
    DaniyaL، Anoosh، اُت و 3 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  8. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,661
    تشکر شده:
    27,260
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    در خیالات خودم ، در زیر بارانی که نیست !
    می رسم با تو به خانه ، از خیابانی که نیست !
    می نشینی روبه رویم ، خستگی در میکنی
    چای می ریزم برایت ، توی فنجانی که نیست !
    باز میخندی و میپرسی :که حالت بهتر است؟
    باز میخندم که خیلی...! گرچه میدانی که نیست !
    شعر میخوانم برایت ،واژه ها گل می کنند
    یاس و مریم می گذارم ، توی گلدانی که نیست !
    چشم می دوزم به چشمت،می شود آیا کمی
    دست هایم را بگیری ، بین دستانی که نیست ؟
    وقت رفتن می شود با بغض می گویم نرو...
    پشت پایت اشک می ریزم ، در اِیوانی که نیست !
    میروی و خانه لبریز از نبودت میشود
    باز تنها میشوم ، با یاد مهمانی که نیست....!
     
    m naizar و DaniyaL از این پست تشکر کرده اند.
  9. کاربر ویژه ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏18/4/19
    ارسال ها:
    8,661
    تشکر شده:
    27,260
    امتیاز دستاورد:
    118
    جنسیت:
    مرد
    [​IMG]
    مردی ز شهر هرگزم از روزگار هیچ
    جان از نتاج هرگز تن از تبار هیچ
    از شهر بی‌کرانه هرگز رسیده‌ام
    تا رخت خویش باز کنم در دیار هیچ
    از کوره راه هرگز و هیچم مسافری
    در دست خون هرگز و در پای خار هیچ
    در دل امید سرد و به سر آرزوی خام
    در دیده اشک شاید و بر دوش بار هیچ
    در کام حرف بوک و به لب قصّه مگر
    بر جبهه نقش کاش و به چهره نگار هیچ
    دنبال آب زندگی از چشمه‌سار مرگ
    جویای نخل مردمی از جویبار هیچ
    دست از کنار شسته نشسته میان موج
    پا بر سر جهان زده سر در کنار هیچ
    اصلی گسسته مانده تهی از امید وصل
    فرعی شکسته گشته پر از برگ و بار هیچ
    خون ریخته ز دیده شب و روز و ماه و سال
    در پای شغل هرگز و در راه کار هیچ
    دیوانه‌ خرد ور و فرزانه جهول
    عقل آفرین دشت جنون هوشیار هیچ

    بخشی از شعر هیچ مظاهر مصفا
     
    m naizar از این پست تشکر کرده است.
  10. Be weird : ) مدیر بازنشسته☕

    تاریخ عضویت:
    ‏10/9/19
    ارسال ها:
    1,813
    تشکر شده:
    13,973
    امتیاز دستاورد:
    123
    جنسیت:
    زن
    حال مرا دید و کمی آهسته تر رفت

    با من مدارا کردنش را دوست دارم



    | هاتف مهدی قنبری |