1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

رقص واژه ها

شروع موضوع توسط Negar ‏11/11/13 در انجمن زمزمه های آشنا

  1. کاربر ارزشمند❤

    تاریخ عضویت:
    ‏12/12/15
    ارسال ها:
    3,511
    تشکر شده:
    28,327
    امتیاز دستاورد:
    128
    جنسیت:
    زن
    نارنجی میشود دنیایم
    تو را که میبینم
    و تو بکر ترین منظره ای
    مثل درخت پرتقالی که در پاییز به بار نشسته باشد!
    پر از بوسه،
    پر از دوستت دارم
     
    f@rid69، Farzane، m naizar و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  2. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/6/15
    ارسال ها:
    5,933
    تشکر شده:
    35,994
    امتیاز دستاورد:
    200
    خرابِ باده‌ی عشقِ تو،
    آبادی نمی‌خواهد...
     
    yasamann، !!AMINKHAN!!، m naizar و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  3. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/6/15
    ارسال ها:
    5,933
    تشکر شده:
    35,994
    امتیاز دستاورد:
    200
    نبودی و نشنیدی…
    دلم به گریه نشسته!
    میان خاطره هایت…
    چه کرده ای، که پس از تو…
    به هر کجا که تو بودی، غمی نشسته بجایت!
    کجایِ این شبِ هجران….
    کجایِ این همه راهی؟!
     
    M @ H @ K، N@vid، yasamann و 3 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  4. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏23/5/20
    ارسال ها:
    3,152
    تشکر شده:
    14,852
    امتیاز دستاورد:
    116
    جنسیت:
    مرد
    پائیر دعوت نامه عشق است
    پیوند دلهای بهم نزدیک
     
    M @ H @ K، yasamann، Farzane و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  5. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/6/15
    ارسال ها:
    5,933
    تشکر شده:
    35,994
    امتیاز دستاورد:
    200
    پدرم می فرمودند: خانم !
    فرزندمان به سلامتی عاشق شده است و مادرم آهسته آهسته به نجوا می گفتند: اسپند دود می کنم , عشق در خانه ی ما شگون دارد .
     
    M @ H @ K، N@vid، yasamann و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  6. کاربر فعال تالار شعر و ادب ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏28/7/15
    ارسال ها:
    5,051
    تشکر شده:
    19,327
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    مرد
    _گفت : اگه یه ماشین زمان داشتی
    باهاش میرفتی گذشته یا آینده؟
    دستامو دور لیوان چای
    سفت حلقه کرده بودم، نگاش کردم،
    _گفتم : هیچکدوم
    _گفت : د بگو دیگه؟ یکیشونه انتخاب کن!
    گفتم : اگه ماشین زمان داشتم،
    نه میرفتم گذشته نه میرفتم آینده.
    گفت : پس چیکار میکردی دیوونه؟
    گفتم : زمان رو همینجا متوقف میکردم وُ
    تا ابد به بهونه ی سرد شدن این فنجون چای
    همینجا پیش تو میموندم
     
    M @ H @ K، N@vid، yasamann و 3 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  7. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/6/15
    ارسال ها:
    5,933
    تشکر شده:
    35,994
    امتیاز دستاورد:
    200
    نارنجی خوش پوش
    فصل برگ ریز
    با امدنت ستاره ی درخشانِ نگاهش را،حوالی قلبم سوق بده
    دلتنگی همه ی سالهای پررنجم را محبوس کن لابلای هر برگریزت.
    صدایش بزن،
    با همین نفس های تازه ی از سرِ مهرت
    دعوتش کن به میمهانی گره خوردنِ تک تک انگشتان دستانمان لابلای همدیگر
     
    N@vid، yasamann، m naizar و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  8. کاربر فعال تالار شعر و ادب ゚・*.✿کاربر فعال✿.*・゚ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏28/7/15
    ارسال ها:
    5,051
    تشکر شده:
    19,327
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    مرد
    گاه بی دلیل می نویسم؛ روزنامه می خوانم و یا عکاسی می کنم!
    بی دلیل میخوابم، بیدار می شوم، به اداره می روم و خرید می کنم!
    بی دلیل چای می نوشم و به هنگام گرسنگی، بی دلیل غذا می خورم.
    همه ی کارهایم بی دلیل است ...
    مثل گریه کردن و خندیدن
    مثل تفریح های شبانه با دوستانم.
    مثل رقصیدن حتی
    حالا اگر به تو فکر می کنم و دوستت دارم...
    بخاطر این است که برای این زنده ماندن های بی دلیل...
    دلیل محکمی داشته باشم.


     
    N@vid، yasamann، مَـأوا و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  9. مدیر ارشد عضو کادر مدیریت ✪مدیر ارشد✪ ~✿~

    تاریخ عضویت:
    ‏15/6/15
    ارسال ها:
    5,933
    تشکر شده:
    35,994
    امتیاز دستاورد:
    200
    صد مرتبه گفتم به تو ای آه جگرسوز
    بر خرمن دل، آتش بیداد نیافروز
    از این دل سودا زده ام صبر بیاموز
    "ای کِشتی جان حوصله کن، میرسد آن روز
    روزی که تو را نیز به دریا بسپارم"...


    دست از دلم ای ناصح بی عاطفه بردار
    از طعنه دلم را به شب هجر نیازار
    تنهام در این کشتی طوفان زده بگذار
    "ای بغض فرو خورده مرا مرد نگه دار
    تا دست خداحافظی اش را بفشارم"...
     
    Milaad، N@vid، yasamann و 2 نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  10. کاربر ارزشمند❤

    تاریخ عضویت:
    ‏12/12/15
    ارسال ها:
    3,511
    تشکر شده:
    28,327
    امتیاز دستاورد:
    128
    جنسیت:
    زن
    یک کلبه‌ی خراب و کمی پنجره
    یک ذره آفتاب و کمی پنجره
    ای کاش جای این همه دیوار و سنگ
    آیینه بود و آب و کمی پنجره
    در این سیاه چال سراسر سوال
    چشم و دلی مجاب و کمی پنجره
    بویی ز نان و گل به همه می‌رسید
    با برگی از کتاب و کمی پنجره
    موسیقی سکوت شب و بوی سیب
    یک قطعه شعر ناب و کمی پنجره..
     
    Milaad، Farzane، m naizar و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.