تنهایی و دلتنگی یعنی غرق شدن در یادش فکر کردن به صدایش مرور هر شب خاطرات تنهایی ساده تر از همه معانی است تنهایی یعنی او نباشد و تو او را زندگی کنی
تنهایی که در درونمان داشتیم ان قدر بزرگ شده است که نمیدانین دوست داشتن را انتظار کشیم یا انتظار کشیدن را دوست میداریم
اما ساحل زخم من ناپیداست و هیچ سرزمینی مرحمی نیست برای تنهائی انکه بزرگترین تبعیدش در درون خویشتن است
اینجا همینجا نزدیک همین تنفس بىخواب تو را طوری نزدیک به لمسِ هوا حس میکنم که گنجشک تشنه، عطرِ باران را...
فكر مي كردم آدم ها همان طور كه آمده اند ، می روند. نمي دانستم كه نمی روند. مي مانند. ردشان می ماند حتی اگر همه چيزشان را هم با خودشان بردارند و بروند.