ربوده مهری چو ذره تابم٬ ز آفتابی در اضطرابم که گر فروغش به کوه افتد٬ ز بیقراری در آید از پا مشتاق اصفهانی
ربوده مهری چو ذره تابم، ز آفتابی در اضطرابم که گر فروغش به کوه افتد، ز بیقراری در آید از پا مشتاق اصفهانی