1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

شروع موضوع توسط Stalin ‏14/10/12 در انجمن اخبار و معرفی

  1. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [​IMG]


    8-نام Kuja بازی FFIX
    یک بدجنس کلاسیک،مغرور،خودخواه،علاقمند به هنرهای کلاسیک،استاد استفاده از مونولوگ های طولانی و بیش از هر چیزی بدجنس ! او همیشه فکر میکرد شکست ناپذیر است؛اما وقتی حسابی کتک خورد،متوجه ی اشتباهش شد و با تغییر حالت به شکلی جدید،یک سیاره را نابود کرد و بعد تصمیم گرفت کل دنیا را با خاک یکسان کند ! چقدر آشنا ،چه قدر کلاسیک !
     
  2. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [​IMG]


    ۹-نام: Jecht بازی FFX
    مردی بلند قد و عضلانی،با شمشیر بزرگ که البته هیچ وقت از آن استفاده نمی کند.او پدر تدیوس جوان است که ناخواسته وارد جریاناتی میشود که روح و جان خود را نابود میکند،اما بلاخره توسط پسرش نجات میابد،او باز هم از اینکه برای مبارزه احظار شده است،چندان راضی به نظر نمیرسد و آبش هم با Chaosتوی یک جوب نمیرود!
     
  3. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [​IMG]


    ۱۰-نام: Gabranth بازی FFXII
    قاضی اعظم گابرانت،تنها شخصی است که از FFXII در Dissidia حضور دارد.او گذشته ی غم انگیزی داشته و سختی هایی کشیده است.دوری برادر و در نهایت مرگ مادرش،قلب او را سیاه کرده است و همین موضوع باعث شد نامش را از Noahبه نام فعلی تغییر دهد.او زیرک و باهوش است و به دلیل تجربیات زیاد در زمینه های اطلاعاتی و جاسوسی،هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند از نگاه تیزبین و انگیزه قوی او،مخفی شود.
     
  4. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [​IMG]


    ۱۱-نام:Chaos که میشود گفت در تمامی مجموعه ی FF حضور داشته است.
    خدای هرج و مرج و تاریکی که جنگجویان حلقه ی بدی را احظار می کند.او نزدیکی زیادی با Chaosو سایر فرم های ان و گارلند دارد.
     
  5. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    [​IMG]


    12- نام : Behemoth
    Behemoth یک هیولای شبیه به گاو با پوستی به رنگ به نفش که تمام جسمش را پوشیده است می باشد که در بیشتر سری های FF ایفای نقش کرده است.این جانور ریشه ی مذهبی دارد که در کتاب انجیل نیز نامش آمده است.ظاهرا Behemoth یک موجود جنگی است که مداوم در حال نبرد می باشد.برای شکست این هیولا به قدرت و Level بالایی نیاز دارید
     
  6. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    Paul Phoenix[​IMG]Paul Phoenix یکی از چهار شخصیت سری تیکن است که در همه‌ی قسمت‌های این سری حضور داشته. او یک امریکایی است که در مبارزات یک به یک تبحر دارد. او در زمانی دشمن Kuma بوده است اما پس از مبارزه با کازویا که آن مسابقه مساوی تمام شد، شدت دشمنی‌اش با Kuma کاهش یافت و به تمرین برای شکست کازویا پرداخت. او برای شرکت در اولین قسمت از تورنمنت “تیکن” وقت خودش را به مسافرت پرداخت تا بهترین مکان برای تمرین را بیابد. زیرا او خبر داشت که تنها کسی که قدرت و تکنیکش با او همسان است کازویا است و برای پیشی گرفتن از وی به این کار پرداخت. او بعد از شکست خوردن در ۳ تورنمنت پیاپی به الکل روی می‌‌آورد اما بعد از خبر دار شدن از تورنمنت جدید به تمرین می‌پردازد؛ چرا که او بسیار هیجان‌زده بود که می‌خواهد پس از ۲۰ سال دوباره با دشمن قدیمی اش کازویا و Kuma به مبارزه بپردازد. او در راه مسابقه تصادف می‌کند و سر وقت به مبارزه نمیرسد. او در مسابقه به کوما می‌بازد اما در آخرین تورنمنت این مسابقه تکرار می‌شود و Paul به طرز فجیعی این خرس را از دور میدان رقابت خارج می‌کند.
     
  7. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    Eddy Gordo


    [​IMG]
    Eddy Gordo، یک شخصیت برزیلی است که در سری بازی‌های تیکن توسط Namco Bandai به دنیای گیم وارد شده است. او اولین نقش خود را در تیکن ۳ که برای دستگاه‌های آرکید ساخته شده بود انجام داد اما در یک سال بعد یعنی در سال ۱۹۹۸ که این بازی برای کنسول PlayStation پورت شده بود نیز حضور داشت. شغل پدر وی مبارزه با کارتل برزیلی بود و پدر او نیز در حین انجام یکی از ماموریت هایش کشته می‌شود و با اخرین نفس هایش به “ادی” میگوید: “به دروغت و کارهایت اعتراف کن و به زندان برو، انجا امن تر از دنیای بیرون است”.
    ادی هم به حرف پدرش گوش میدهد، و به خاطر هیچ چیز خودش را مجرم معرفی می‌کند و به زندان میرود تا قاتل پدرش را پیدا کند. اما زندگی در زندان برای او مانند جهنم بود. پس از مدتی وی فردی را در زندان می‌بیند که پیر است و نامش Ho Chi Myong است اما فنون رزمی را با قدرتی فوق العاده اجرا می‌کند که نام تکنیکش را Capoeira نامیده بود. ادی هم با وی به مدت هشت سال به تمرین می‌پردازد تا زمانی که ادی به یک استاد در کارش تبدیل می‌شود. ادی بعد از مدتی در مورد مسابقه “مشت آهنی” با خبر می‌شود و تصمیم به وارد شدن به این تورنمنت می‌گیرد. Christie Monteiro نوه Capoeira است، Capoeira بعد از مدتی به دلیل اتفاقاتی به زندان می‌افتد و ادی به او قول می‌دهد که تمام فنونی را که یاد گرفته است را به نوه‌اش کریستی یاد بدهد. ادی تمامی فنون را به کریستی یاد می‌دهد اما بعدها ادی به طور عجیبی ناپدید شد و کریستی به خاطر گرفتن انتقام پدرش از کسانی که او را به زندان فرستاندند و پیدا کردن ادی وارد مسابقه مشت اهنین ۴ می‌شود اما بازهم ادی را پیدا نمی‌کند. هیچکس از ادی خبر نداشت تا اینکه ما شاهد حضور وی در “تیکن تگ تورنمنت ۲″ بودیم.
     
  8. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    Yoshimitsu



    [​IMG]
    یوشی یک شخصیت دیگر از سری بازی‌های تیکن است که اولین حضورش در اولین قسمت از این سری در سال ۱۹۹۴ بوده است. او به خاطر ظاهر و سلاح‌هایی که استفاده می‌کند در میان مردم معروف شده است. همیچین او اولین شخصی بود که در این سری از بازی‌ها استفاده از سلاح را داشته است. به جز او کونیمیتسو هم این اجازه را دارد. او همچنین در چهار قسمت اول بازی‌های Soulcalibur حضور داشته است. سبک مبارزه او مانجی و نینجوستو است.
    یوشی بر خلاف ظاهرش بسیار مهربان است و اعتقاد دارد هیچکس در دنیا نباید فقیر باشد و به همین دلیل او با گروهش به تورنمنت اول این سری می‌روند و وظیفه وی دزدیدن جایزه‌ای بود که برای نفر اول تورنمنت تعیین شده بود. او پس از مدتی متوجه می‌شود که گانریو روی به کار های خلاف آورده است و دارد اداب و رسوم Yokozuna که پایه این سبک را نهاده است زیر پا می‌گذارد. سپس وی به مبارزه با گانریو می‌پردازد و او را شکست می‌دهد. بعد از این مسابقه او به پایگاه دکتر Boskonovitch می‌رود زیرا او در مسابقه‌اش بازوی راستش را از دست میدهد و از دکتر خواهان بر طرف کردن مشکلش است که دکتر دست مکانیکی برای وی درست می‌کند. بعد مدتی یوشی متوجه می‌شود که دکتر بوسکنووئیچ توسط Mishima Zaibatsu دزدیده شده است؛ پس او به دومین تورنمنت مشت آهنین می‌پیوندد تا دکتر را نجات دهد. در این میان Kunimitsu بازگشته تا یوشی را شکست دهد و نسل نینجاهای مانجی را را منقرض کند اما یوشی Kunimitsu را هم از سر راهش بر می‌دارد. یوشی بعد از اینکه متوجه مکان دکتر می‌شود از تورنمنت جدا شده و به سراغ دکتر می‌رود تا وی را نجات دهد. بعد از همه این اتفاق‌ها درگیری شدیدی بین قبیله مانجی با Zaibatsu شکل می‌گیرد.
     
  9. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    نام واقعی:Piers Nivans
    جنسیت:مرد
    ملیت:اروپای شرقی
    گروه خونی:نامشخص
    وابسته به:سازمان BSAA
    صداپیشه:Yuri Lowenthal

    Piers یکی از اعضای شاخه آمریکای شمالی BSAA می باشد و در واحد عملیات ویژه این شاخه مشغول به کار است.Piers در اویل 6 به عنوان همکار در کنار کریس انجام وظیفه میکند.
    Piers تحت نظر Doug Wright آموزش دیده که کریس هم تحت نظر این شخص آموزش دیده بود.

    یکی از اعضای شاخه آمریکای شمالی BSAA می باشد و در واحد عملیات ویژه این شاخه مشغول به کار است.وی زیر نظر کریس ردفیلد در زمان بازرسی از حادثه ی Marhawa School خدمت کرده است.در سال 2012 در جنگ داخلی Edonia و در سال 2013 در نبرد چین حضور داشته است.
    بیوگرافی
    Piers Nivans,ستاره ای جوان درBSAA بود و مهارتی خدادای در تیراندازی داشت و همانند فرمانده خود، کاپیتان کریس ردفیلد بود. او به خاطر سرعت و دقتی که در نشانه گیری داشت به"کسی که حتی یک هدف را جا نمی گذارد"معروف بود.
    پیرز به عنوان فردی بسیار وظیفه شناس و فردی با دانایی بسیار، میتواند بر هم تیمیهای خود در صحنه نبرد تاثیر مثبت گذاشته و آنها را به نبرد تشویق کند. این دلایل و افتخارات، پیرز را به یک همراه ارزشمند و قابل اعتماد برای کریس تبدیل کرده است. کسی که کریس او را به عنوان رهبر بعدی BSAA خطاب میکند.

    جنگ داخلی Edonia

    پیرز یکی از اعضای BSAA در جنگ داخلی ادونیا به رهبری کریس ردفیلد بود. از سوی دیگر این تیم با جیک مولر و مامور شری بریکین در یک نبرد علیه آزادی خواهان آلوده یا همان جاوو ها و دو Ogroman رو به رو شدند. آنها پس از مدتی با زنی که خود را Ada Wong معرفی کرد ملاقات کردند.Ada Wong یک بمب نارنجک مانند که تعداد زیادی سرنگ حاوی ویروس C را به طرف افراد کریس ردفیلد پرتاب کرد.Ban,Carl,Finn و Andy که از اعضای این تیم بودند توسط این ویروس آلوده و به B.O.W تبدیل شدند و به کریس و پیرز که جان سالم به در برده و آلوده نشده بودند حمله ور شدند و کریس نتوانست به آنها شلیک کند و بر اثر برخورد سرش با زمین دچار بیهوشی شد و توسط پیرز نجات یافت.
    شش ماه بعد از آن واقعه ی دردناک پیرز، کریس را-که به سیگار و مشروبات الکلی روآورده بود و سعی داشت آن واقعه را فراموش کند-پیدا کرد.کریس ابتدا چیزی از بیوتروریسم،BSAA، پیرز و حتی افراد مرده اش به یاد نمی آورد.اما پیرز همه چیز را با نشان دادن عکس هایی به یاد او آورد و او را متقاعد کرد که به BSAA بازگردد و به آنها در ماموریت Lanshiang کمک کند.

    ماموریت Lanshiang

    در طول ماموریت BSAA در لانشیانگ، کریس و پیرز به سمت قرارگاه ماموریت در داخل یک ساختمان به اسم Ace of Spades رفتند. ماموریت آنها نجات دیپلمانت های سازمان ملل که توسط جاوو ها گروگان گرفته شده بودند بود. بعد از نجات دیپلمات ها، ساختمان توسط سازمان ملل بمباران شد تا همه ی جاووها را نابود کنند. تقریبا پس از جمع شدن تمام اعضا و نابود کردن آثار B.O.W ها یکی از سربازان توسط یک B.O.W که شبیه یک مار غول پیکر و نامرئی بود مورد حمله قرار گرفته و Iluzja او را با خود برد.
    پس از دنبال کردن آثار به جا مانده این مار غول پیکر توسط تیم آلفا آنها به پناهگاه این مار رسیدند.اعضای تیم آلفا در جستجو برای یافتن افراد زنده بودند که بار دیگر مورد حمله ی این موجود شدند. Iluzjaسربازان را یکی یکی کشت تا اینکه فقط کریس، پیرز، مارکو و جف باقی ماندند. هنگام پیدا کردن محل Iluzja او از پشت به جف حمله و اورا کشت. پس از آن هر سه توانستند این مار سرسخت را نابود کنند. کریس از اینکه نتوانسته بود تا آن موقع در کشتن کارلا اقدامی انجام دهد و از یک طرف از دست دادن تک به تک افرادش بسیار عصبانی و ناراحت بود و جز کشتن کارلا به چیز دیگری فکر نمیکرد. پیرز خواست او را متقاعد کند که دست بردارد که در این لحظه با غفلت آنها کارلا مارکو را به ویروس C آلوده و فرار کرد.
    تنها اعضای باقی مانده از تیم آلفا یعنی کریس و پیرز اطلاعاتی از مقرشان مبنی بر فرار کارلا به محل کشتی سازی شهر دریافت کردند. پس از تعقیب و گریز فراوان به دنبال کارلا مقر افزود که کارلا میخواهد به وسیله هواپیما از روی رودخانه عبور و فرار کند.
    پس از جستجوی آزمایشگاه آنها بالاخره توانستند کارلا را پیدا و راه او را ببندند که در این حین با ماموران لیان اس.کندی و هلنا هارپر رو به رو شدند. بعد از اینکه لیان آن دورا متقاعد کرد که کارلا را زنده بگیرند، کریس و پیرز نیز او را در روی عرشه کشتی محاصره کردند. در این حین مردی ناشناس از روی هلیکوپتر به کارلا شلیک و او از آنجا سقوط کرد و مرد. پس از آن پیرز یک سرنگ حاوی ویروس C جهش یافته و قدرتمند که برای تهیه واکسن تولید شده بود و از دست کارلا افتاد را برداشت.
    پس از آن کریس و پیرز وارد یک جت جنگی که در آن کشتی بود شدند و به وسیله ی آن به کشتی دیگری را که توسط جاوو ها کنترل میشد و حامل یک موشک بود حمله کردند. برای نابود کردن آن موشک پیرز از جت خارج شد و به امید غیرفعال کردن آن به صورت دستی به سمت آن رفت. متاسفانه یک Ogroman که در آنجا حضور داشت مانع رسیدن پیرز به موشک شد. نابودی Ogroman باعث فعال شدن دوباره برنامه پرتاب موشک شد. این بار کریس تا توانست به آن شلیک کرد و خواست مانع پرتابش شود ولی موفق نشد و موشک به طرف شهر Taichi پرتاب شد. بعد از مکالمه ای بین کریس و لیان، تیم آلفا به سمت پایگاه استخراج نفت در فاصله ای دور برای پیدا کردن و نجات دادن شری بریکین و جیک مولر رفتند.

    آلودگی و مرگ

    آن دو به پایگاه مخفی رسیدند و از طریق آسانسور به آزمایشگاه مخفی در زیر اقیانوس رفتند و شروع به جستجوی افراد گم شده کردند. در طول مبارزه با Haos جانوری آبزی شبیه به ماهی مرکب و انسان، کریس و پیرز راه خود را به بالاترین قسمت این محل پیچیده و عجیب ادامه دادند و به قسمتی که در آن زیردریایی های کوچکی برای فرار اضطراری درنظر گرفته شده بود رسیدند.
    این B.O.W سرسخت به پیرز حمله ور شده و او را به جایی پرت کرد که باعث قطع شدن بازوی راست او شد. او به زور خود را به نمونه ویروس C که از جیبش افتاده بود رساند و آن را به خود تزریق کرد. پس از تزریق به جای دست قطع شده اش یک اندام شبیه اندام ماهی که قادر به انتشار مقادیر عظیمی از انرژی الکتریکی-زیستی میباشد در آمد.
    پس از آن، جهش های فیزیکی او تفاوتی بین او و حالت انسان مانند سیمونز وجود نداشت. بعد از نابودی Haos آن دو به قسمت فرار اضظراری رسیدند اما پیرز فرار کردن همراه کریس را رد کرد و او را به داخل زیردریایی کوچک هل داد و درش را بست و زیردریایی کریس را فعال کرد. پیرز پایان دادن به زندگی خود را در حالی که هنوز توانایی فکر کردن را داشت انتخاب کرد. بعد از نابود شدن پایگاه مخفی Haos به کریس حمله کرد اما درست پس از حمله توسط یک نیروی الکتریکی قوی مورد حمله قرار گرفت که توسط پیرز فرستاده شده بود و بدین ترتیب کریس نجات یافت. کریس به فداکاری های پیرز افتخار کرده و با ماندن در BSAA به جای کناره گیری کردن یاد پیرز را گرامی داشت.


    [​IMG]
     
  10. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    پاسخ : بیوگرافی برترین کرکتر های دنیای گیم

    شناسنامه:




    [​IMG]


    نام: جیک مولر
    تاریخ تولد: 1980
    جنسیت: مرد
    شغل: سرباز مزدور
    وضعیت حیات: زنده
    اولین حضور: Resident Evil 6
    صداپیشه: Troy Baker
    حرکات اکشن: Troy Baker


    معرفی:


    جیک مولر عضو یک دسته ازسربازان مزدور اروپای شرقی و پسر آلبرت وسکر می باشد.
    جیک مولر پسر ویروس شناس و محقق بهسازی نژادی و بیوتروریست، آلبرت وسکر بود که در آمبرلای سابق فعالیت داشت. که به زودی همسرش یعنی مادر جیک را رها کرد و چون آلبرت آنها را ترک کرده بود جیک برای حمایت از مادرش خیلی زود کاری به عنوان یک سرباز مزدور پیدا کرد.
    در دسامبر 2012 در جمهوری Idonia واقع در اروپای شرقی جیک در حال انجام یک عملیات ضد دولتی با یک گروه به نام نیرو های سپاه آزادی ایدونیا توسط یک عملیات بیو تروریستی گیر افتاد.دوست هایش با C- Virus آلوده شدند اما برای جیک اتفاقی نیفتاد. اینکه آیا جیک چه زمانی (قبل یا بعد از حمله بیوتروریستی) می دانست که در برابر عاملان ویروس مقاوم است یا خیر هنوز مشخص نشده است. جیک با مامور دولت آمریکا که شری بریکین است ملاقات میکند، که پدر او ویلیام بریکین بطور تصادفی یک محقق و همکار پدر جیک یعنی آلبرت وسکر می باشد.
    به شری وظیفه داده شده است که از جیک محافظت کند. احتمالا به خاطرقابل استفاده بودن خون او. این در حالی است که جیک در عوض گرفتن حدود 40 هزار دلار(که در واقع این مبلغ بطور مداوم توسط جیک در حال بیشتر شدن است) شرایط را می پذیرد. مسائل در Idonia به طور چشم گیری سخت می شود زمانی که آنها متوجه می شوند که جیک توسط یک B.O.W به نام Ustanak تحت تعقیب است. با اینکه آنها در صحنه اول از دست او می گریزند اما سرانجام توسط Ustanak و زن آبی پوش در تنگنا قرار میگیرند. اینکه چگونه مشخص نیست اما جیک و شری موفق می شوند که فرار کنند.
    6 ماه بعد از واقعه ای که در Idonia اتفاق افتاد جیک با شری در لن شیانگ چین است . با اینکه هدف آنها ملاقات با Derek C. Simmons ( مشاور امنیت ملی و رئیس شری) است، توجه آنها به هواپیمای سقوط کرده جلب میشود. جیک، شری را دنبال میکند تا بازماندگان سانحه را نجات دهند،که در واقع لیان اس کندی و هلنا هارپر هستند.جیک و شری از گفته های لیان متوجه میشوند که درک سیمونز مسئول همه ی درگیری ها است، حقیقتی که شری آن را به سختی می تواند باور کند.

    جیک مولر که همچنین با نام جیک وسکر نیز شناخته میشود پسر آلبرت وسکر است که آلبرت وسکر هر دوی آن ها را به حال خودشان رها میکنه.از همان سنین نوجوانی جیک مجبور بود تا از مادر بیمارش مراقبت بکنه و در کنار اون پول بسیار کمی برای خرج و مخارج روزانه خود داشتن.در همین وضعیت نیز مادر جیک تمام تلاش خود رو برای تربیت جیک انجام داد.
    جیک مادرش رو خیلی دوست داشت ولی نتونست متوجه بشه که چرا مادرش هنوز به وسکر علاقه منده.در حالی که وسکر هردوی آن ها رو تنها گذاشته بود.
    بدون وسکر , جیک به تدریج برای کمک به مادرش به عنوان مزدور شروع به کار کرد.او اصلا به عواقب و جزییات کارش اهمیت نمیداد و تنها چیزی که براش اهمیت داشت سلامتی مادرش بود اما مادر وسکر مدتی پس از روی کار اومدن جیک به این شغل از دنیا رفت.

    جیک احساس کرد که در دنیا خیلی تنها شده و قلب او هم از این اتفاق شکسته شده بود.مادر جیک قبل از فوتش نامه ای رو در کنار تختش برای جیک نوشته بود :
    "من تو رو خیلی دوست دارم جیک.از اینکه تو رو اینجوری ترک میکنم واقعا متاسفم و خواهشا نسبت به پدرت کینه ای به دل نداشته باش.من مطمئنم که پدرت تو رو دوست داره و به تو فکر میکنه و من یقین دارم که شما دو تا یه روزی همدیگرو پیدا میکنید. قوی باش".

    ملاقات با شری

    "آره آره آره , کارت رو خوب انجام میدی ولی الان وقتش نیست" !

    در 24 دسامبر سال 2012 در جمهوری اروپای شرقی Edonia جیک در قسمت ارتش آزادی ادونیا کار میکرد تا گروه BSAAرو زیر نظر داشته باشه.زنی با لباس آبی سرنگی حاوی Virus C رو به تمامی سربازان میده و به آن ها میگه که این افزاینده انرزی هستش.جیک در یه گوشه در حالی که سیبی در دستانشه سرنگ ویروس رو به خودش تزریق میکنه ولی هیچ به نظر هیچ اثری روی او نداره.
    همین طور که جیک با یکی از سربازا صحبت میکرد متوجه رفتار غیر عادی اون شد که در همین حال j'avo با چاقو به طرفش حمله ور میشه ولی جیک با حرکات زیبای خودش موفق میشه J'avo رو شکست بده.بعد از این اتفاق زنی جوانی به نام Sherry Birkin به طرف جیک میره و خودشو بهش معرفی میکنه و براش توضیح میده که ماموریت داره تا از جیک محافظت کنه چون بدنش دارای anti-bodies هستش.پس از اتمام مکالمه J'avo های بیشتری به سمت اونا حمله میکنن و اونا مجبور میشن تا از طریق دریچه ای از اون محل فرار کنن.

    گشت و گذار در Edonia

    [​IMG]

    "اون دیگه چیه"؟

    شری ماموریت داشت تا به خاطر خون جیک از او محافظت بکنه و به خاطر این همکاری جیک به او گفت که دولت مبلغ 400 هزار دلار رو براش میپردازه (قیمتی که پس از مدت کمی به 50 میلیون دلار تغییر کرد). اوضاع برای هردو نفر مشکل تر شد وقتی که متوجه شدند که غولی به نام Ustanak به منظور گرفتن جیک فرستاده شده.این غول از کارخانه متروکه شروع به تعقیب کردن شری و جیک کرد که دشمنان زیادی در آن جا به استقبالشون آمده بودن ولی شری و جیک موفق شدن از اونجا فرار کنن.
    پس از این اتفاق آن ها با سربازان گروه BSAA یعنی کریس ردفیلد و پیرز نیوانس ملاقات کردن.پس از مکالمه کوتاه بین اونا غولی به اسم Ogramon ظاهر میشه و اونا با همکاری هم موفق میشن تا اونو از پا در بیارن.

    Lanshiang

    [​IMG]

    "تو دستور داشتی تا با هیچکی تماس نگیری".

    شش ماه پس از اتفاقات ادونیا جیک به همراه شری در چین بود.اگرچه هدف اونا این بود تا با سیمونز (مشاور امنیت ملی و رئیس شری) ملاقات کنن اما در طول راه توجه اونا به هواپیمای سقوط کرده ای جلب شد.شری و جیک به سمت منطقه سقوط هواپیما رفتن تا بازمانده های هواپیما رو پیدا کنن که اونجا با لیان و هلنا روبه رو میشن.جیک و شری از صحبت های لیان متوجه شدند که سیمونز عامل تمام این اتفاقات بوده , حقیقتی که باورش برای شری بسیار سخت بود.
    وقتی شری هم گفت که قراره تا با سیمونز ملاقات کنن لیان پا فشاری کرد و از شری خواست تا جای سیمونز رو بهش بگه.لیان در همین حال که حرف میزد به سمت شری نزدیک شد ولی جیک اونو به عقب هل داد.پس از این هلنا به غولی که روی هواپیما ایستاده بود اشاره کرد که غول همون Ustanak بود که باز هم به دنبال اونا افتاده بود که سریعا یکی از موتور های هواپیما رو به سمت شری پرت میکنه اما جیک سریعا شری رو با خودش به اونطرف پرت میکنه.سپس 4 نفری به جنگ با غول میپردازن و پس از جنگی سخت موفق و شکست او میشن و تیر چراغ برق بزرگی روی غول میوفته.
    سپس جیک و شری به طرف سیمونز میرن تا بهاش ملاقات کنن و میبینن که لیان و هلنا از قبل اونجا بودن.سیمونز به شری دستور میده تا همرو دستگیر کنه اما شری از این کار اجتناب میکنه و بادی گارد های سیمونز به طرفشون تیرندازی میکنن.در پایان باز هم غول اوستاناک به استقبال اونا میاد اما شری و جیک سرانجام با کمک هم موفق میشن تا اونو از پا در بیارن.

    هدف جدید

    "چیز خوب همیشه به درد آدم میخوره بچه".

    پس از اتفاقات در چین جیک تصمیم گرفت تا زندگی خودشو تغییر بده.پس از اینکه از شری جدا شد.جیک از طریق موبایلش پیغامی رو برای شری ارسال کرد و بهش خبر داد که قیمت در خواستی خودشو از 50 میلیون دلار به 50 دلار کاهش داده.پس از یه در یه جای نامشخص پسر بچه ای توی خونه ای از پنجره بیرون رو نگاه میکنه و میبینه که از سقف خونه ای دشمنانی به اسم Napad در حال نزدیک شدن بهشون هستن.پسر بچه مینرسه و در همین حین جیک به خاطر ترسیدنش ازش سوال میکنه.جیک به طرف در خروجی میره تا با دشمنان بجنگه که به پسر بچه جمله "چیز خوب همیشه خوبه" رو میگه وقتی پسر بچه سیبی رو به جیک میده که به طرف دشمنان حمله ور میشه.
     
    یک شخص از این تشکر کرد.