پا بہ پایت تا تہ این جاده میآیم نترس این منم عاشق ترین دلداده میآیم نترس در مسیر عشق از آیینہ هم صادق ترم ساده بودم ساده هستم ساده میآیم نترس
تکیه بر دیوار کردم خاک بر پشتم نشست دوستی با هر که کردم عاقبت قلبم شکست آن قدر دردی که دنیا بر دل ما می کند بر دل هر کس کند او ترک دنیا می کند
در خم زلف تو، پابند جنون شد دل من بیخبر از دو جهان غرقه به خون شد دل من چونکه با رشتهٔ گیسوی تو پیوندی داشت مو به مو بسته به زنجیر جنون شد دل من
هفت قلب رو به تو هدیه میدم: قلبی که دوستت داره. قلبی که نگرانته. قلبی که باتو درد دل می کنه. قلبی که عاشقته. قلبی که فدات میشه. قلبی که باهاته قلبی که فراموشت نمی کنه.
شور چشمانت عجب دلشوره بر پا می کند راز این آشفته را هر بار، افشا می کند بی گمان برق نگاهت ، با کمی بر هم زدن وقت دل دل گشتنم ، مشت مرا وا می کند
اگر دنیای ما دنیای سنگ است بدان سنگینی سنگ هم قشنگ است اگر دنیای ما دنیای درد است بدان عاشق شدن از بحر رنج است اگر عاشق شدن پس یک گناه است دل عاشق شکستن صد گناه اس
️در گلستان خيالـم جستجویتـــ ـ ميكنم ️نرگس عشـــق منی هر لحظه بويتــ ـ ميكنم ️من تمام غصــه ها را در دلـم جا داده ام ️ ناز دنيا را فـــــدای تار مويتـــ ـ. میکنم
گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن راهی یک گوشه ی میخانه شد عیبش مکن ای مسیحایی ترین عیسای این سقف کبود ! عاشقی در راه تو دیوانه شد ، عیبش مکن
عاقبت از عشق تو اهل کلیسا میشوم میکشم دست از مسلمانی مسیحامیشوم آنقدر بر کشتی نشینم روز و شب یا به ساحل میرسم یا غرق دریا میشوم