اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند! به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند … حسین پناهی
آری دلم! حرمت نگه دار که این اشکها خون بهای عمر رفتهی من است سرگذشت کسی که هیچکس نبود و همیشه گریه میکرد حسینپناهی
یک روز در پیراهنی که پوشیده ای خواهی مُرد و بوی تنت را صابون خواهد بُرد و دندان ها سالها بعد از ریختن گوشت تنت لبخند خواهد زد ... بیژن نجدی
تو سکوت می کنی فریاد زمانم را نمی شنوی یک روز من سکوت خواهم کرد و تو آن روز برای اولین بار مفهوم "دیر شدن" را خواهی فهمید... از: زنده یاد حسین پناهی
چه فرقی می کند... در سیرک یا در خانه ؟! خنده ات که تلخ باشد،... دلت کــه خون باشد،.... تو هم دلقکی..!!!!