آن روزها که برنامهنویسی را تازه یاد گرفته بودیم و به حدی رسیده بودیم که ميتوانستيم با زبان C، با وقفهها و دستورات زیرسیستمی ارتباط برقرارکنیم و تب و هیجان پديدآوردن اثري تازه هم خیلی داغ بود، با دوستانمان درباره برنامهنویسی یک سیستمعامل جدید گفتوگو كرده و ایدههاي جدیدي را مطرح ميکردیم. مسائل و مشكلات مربوط به DOS و ويندوزرا بررسي ميكرديم و سعیمان برآن بود تا طرح مورد نظر خود را براساس حل مشکلات و ضعفهاي DOS پیادهکنیم. اگرچه، این مسئله پس از یک تابستان داغ و با شروع کلاس و درس و مدرسه فراموش شد، اما بحث مهمی در آن نهفته باقي مانده بود، بحثي كه امروزه آن را ميفهميم. به طوركلي هرگاه انسان به توانایی یا دانش تولید ابزاری خاص ميرسد و وقت و انرژی کافی نیز در اختيار دارد، ناخودآگاه، سعی در بهینهسازی ابزارها و ساختههاي خویش ميكند، بهینهسازی در برطرفكردن مشکلات ابزارهاو افزودن امکانات جدید به آنها.من افسوس ميخورم که چرا در آن ایام، با لینوکس و مدل توسعه آن آشنا نشدم و این زمین بازی بزرگ را برای کدنویسی از دست دادم. این مقدمه را به اين دليل مطرح کردم که به یک نکته اساسی در توسعه سیستمعامل لینوکس و در مجموع، در جامعه اپن سورس اشاره کرده باشم: میل به کمال و بهینگی در درون بشر و نیاز یا لذت وی از همکاری در تحقق آن. موضوع خیلی ساده است. در سال 1991 یک دانشجوی جوان در دانشگاه هلسینکی با نام لینوس توروالدز از قابلیتهاي سیستمعامل MINIX (یک سیستمعامل با هسته مینیمال که براساس یونیکس توسعه داده شده بود) خوشش آمد، اما از محدودیت مجوز آن که تنها در زمینههاي آموزشی قابل استفاده بود، ناراضی بود و به همین دلیل، کار روی پروژه سیستمعامل شخصیاش را آغاز کرد که اين پروژه به هسته لینوکس تبدیل شد. در ابتدای کار، سیستمعامل لینوکس روي MINIX توسعه داده ميشد، اما پس از گذشت زمان و بلوغ لينوكس کار توسعه آن روی خودش دنبال شد. در ادامه، توروالدز از کدهای پروژه گنو (شامل یک سری برنامههاي یونیکس، کتابخانه و کامپایلر) که درسال 1983 توسط ریچارد استالمن آغاز شده بود، در سیستمعامل خود استفاده كرد و مجوز GPL را برای عرضه سیستم خود برگزید. مجوزی که امکان دسترسی همه را به کد سیستمعامل فراهمکرده و همچنين اجازه استفادههاي تجاری از آن را نیز فراهم ميکرد و اینگونه بود که لینوکس، به زمین بازی بزرگي برای خورههاي برنامهنویسی تبديل شد که امروزه تعداد بسیار زیادی از برنامهنویسان در سطح دنیا، با مقاصد مختلف تجاری یا سرگرمی، به توسعه و نگهداری کد در آن ميپردازند، ماجولهاي جدید را به آن اضافه كرده و باگهای کشف شده را حذف ميکنند يا برنامههاي جدیدي برای آن ميسازند یا امکان اجرای دیگر برنامهها را در آن فراهم ميكنند. توزیع جدیدی از آن را فراهم كرده یا نسخه اختصاصی خود را برای مقاصد شخصی (دسکتاپ یا سرور) از صفر (از روی کد) ميسازند و در مجموع، هر كاربري هر کاری که ميخواهد با لینوکس انجاممیدهد. اما واقعاً چرا لینوکس مهم است؟ و چرا برای تولد بیست سالگیاش این همه هیاهو به پا کردهایم؟ [TABLE="class: cms_table, align: center"] [TR] [TD]"همانطور که علوم و مفاهیم بنیادیشان به کسی تعلق ندارد و در تمام جنبههاي زندگی ما استفاده ميشوند،لینوکس و تفکر پسزمینه آن نیز به کسی تعلق ندارد و به تدریج در حال نفوذ به تمام جنبههاي زندگی ما است."[/TD] [/TR] [/TABLE] مهمترین وجه اهمیت لینوکس، عجین شدن آن با توسعه براساس مدل اپنسورس است. تا آنجا كه این روزها لینوکس و اپنسورس را با یکدیگر مترادف ميدانند، اما باید دقت کرد که لینوکس پرچمدار و یکی از موفقترین نمونههاي مدل توسعه اپنسورس به شمار ميآید. در اصل، زماني كه لينوكس پا به عرصه وجودگذاشت و کد خود را به صورت باز در اختیار همگان قرار داد، در یکی از جدیترین زمینههاي دنیای آیتی مبحث اپنسورس را مطرح ميكرد: سیستمعامل! زمینهای که هماکنون نیز، پس از بیست سال، محل جدال شرکتهاي بزرگ فعال در آیتی است و ابزاری برای تسلط بر بازار یا فروش سخت افزار به شمار ميآید. در این شرایط و با مطرحشدن لینوکس به عنوان یک مجموعه اپن سورس، کاراییها و قابلیتهاي خوب سیستمعامل یونیکس و مجموعه گنو با هم در اختیار کاربران قرار گرفت و خیل عظیمی از توسعهدهندگان حرفهاي یا مبتدي را به سوی خویش جذب کرد. با نمایانشدن شایستگیهاي این سیستم عامل، اقبال توسعهدهندگان به آن بیش از پیش رو به رشد گذاشت. این در حالی بود که شرکتهاي بزرگ فناوری مانند مایکروسافت، اپل یا آیبیام از مدل Closed Source بهعنوان موفقترین مدل تجاری برای سیستمعامل تا آن زمان در سیستمهاي تجاری خود استفاده ميکردند و گویی برای عرضه سیستمعامل راه ديگري وجود نداشت. با این حال، با مطرح شدن لینوکس و معرفی مدل جدید اپنسورس برای سیستمعاملهاي تجاری، مدلی جدید در تجارت سیستمعامل ایجاد شد که با استقبال خیل عظیمی از کاربران، توسعه دهندگان و شرکتهاي مختلف مواجه شد. مدلی که امروزه، موفقیت آن ثابت شده و به مثالی برای توسعه کد در دیگر زمینههاي نرمافزاری نیز تبدیل شده است. همچنين، ماهیت باز این سیستمعامل این امکان را فراهم كرده که شرکتهاي مختلف با استفاده از آن، به معرفی مدلهاي تجاری جدید اقدامکرده و به روشهاي مختلف در توسعه فناوریها نقش داشته باشند. از این رو است که تولیدکنندگان سختافزاری مانند دل و لنوو با عرضه لینوکس روی کامپیوترهای رومیزی و همراهشان، علاوه برکاهش قیمت سخت افزار، سعی بر افزایش سهم فروش خود در بازار دارند. همچنين، ماهیت باز لینوکس این امکان را فراهم كرده تا شرکتی مانند گوگل به عرضه رايگان آن (آندروئید) روي گوشیهاي همراه، تبلتها و تلویزیونهای هوشمند اقدام کرده و با استفاده از جستوجو، تبلیغات و برنامههاي اختصاصی روی آن به کسب درآمد بپردازد. همان مدل تجاری که شرکت پالم (و سپس اچ پی) نیز با WebOS در پیش گرفته بود . همچنين، لینوکس در مدل تجاری پردازش بر مبنای کلاود نیز جایگاه مهمی کسب کرده است، چه در سمت سرور و چه در سمت کلاینت. سیستمعاملهاي کروم و سیستمعامل مخفی موزیلا که گفته ميشود، رقیبی برای کروم است، نمونههاي مهمی از این موارد هستند. این مدلهاي تجاری همه در کنار مدل سنتی شرکتهاي قدیمی مانند ردهت و ناول مطرح ميشوند که با تولید و عرضه رایگان لینوکس، سعی در کسب درآمد از پشتیبانی و نگهداری سیستمهاي مذکور داشتهاند. این همه تنوع مدل تجاری برای یک سیستمعامل یکتا در مقابل رقبای موجود در بازار، خود موفقیتی بزرگ به شمار ميآید. وقتي بحث موفقیت پیش ميآید، همه ذهنها به سمت شاخصهایی مانند سهم از بازار، میزان فراگیر بودن روی تجهیزات، درصد رشد سهم از بازار و بسیاری از اعداد و ارقامی ميرود که در شركتهاي تجاري به عنوان ابزارهاي سودمندي براي نمايش موفقيت به كار ميروند. اگرچه لینوکس در زمینه اعداد و ارقام و شاخصهاي بازاری نیز حرفهای زیادی برای گفتن دارد، اما باید توجه داشت که شاخصهاي بسیار مهم دیگری نیز وجود دارند که ميتوان آنها را بهعنوان تعیین کننده میزان موفقیت یک سیستمعامل در نظر گرفت. شاخصهایی مانند شاخص انعطافپذیری، کارایی در برابر قیمت، کارایی به ازای حجم دادههاي پردازش، شاخص امنیت، شاخص هزینه مالکیت و نگهداری، شاخص نگهداری کد و میزان بهروزرسانی. كه در مقالههاي بعدی به تفصیل این شاخصها را بررسي خواهيم كرد. با تمام اين اوصاف، سیستمعامل لینوکس نه رقیبی برای سیستمعاملهاي موجود است و نه سیستمعاملی است که صاحبش را با سود و زیان مواجه سازد. هیچکس صاحب لینوکس نیست و لينوكس به همه ما انسانها تعلق دارد. لینوکس (و جد آن، يعني سیستمعامل همیشه محبوب یونیکس)، دانشی همانند «دو دوتا، چهار تا» یا شاید همانند فرمولهاي پیچیده و اثبات شده ریاضی است که شاید فردی برای نخستينبار آن را مطرح کرده، اما افراد بسیار زیادی در اثبات، توسعه و آموزش آن به مجموعه انسانها نقش داشتهاند. دانشی که همه ميدانند (یا ميتوانند بدانند) که با اعداد دو و دو چهميکند تا نتیجه چهار را برای ما تولید کند. در صورتی که در محاسبه نیز با خطایی مواجه شود، کسی پیدا ميشود که بی هیچ چشمداشتی و فقط برای علم و خدمت به بشریت، اشکالهاي مرتبط را برطرف كرده و مجموعه را بهینهسازیكند. نه دانش نیمهکارهای که به ازای دریافت پول، تنها اعداد دو و دو را بخواهد و با هزار حرف و حدیث و نصب انواع درایور عدد چهار را تولید کند و در پایان، با نشان دادن یک صفحه آبی به محاسبات دوباره نیاز داشته باشد. همانطور که علوم و مفاهیم بنیادیشان به کسی تعلق ندارد و در تمام جنبههاي زندگی ما استفاده ميشوند، لینوکس و تفکر پس زمینه آن نیز به کسی تعلق ندارد و به تدریج در حال نفوذ به تمام جنبههاي زندگی ما است. همانطور که قبلاً نیز (در يادداشت شماره 111 ماهنامه شبكه گفتهام)، آیندگان به روش زندگی امروزی ما خواهند خندید.