Eternal sunshine of the spotless mind درخشش ابدی یک ذهن پاک میدونی.زندگی من اونقدرا هم جالب نیست. میرم سر کار و بر میگردم. نمیدونم چی بگم.باید دفتر خاطراتم و بخونی کاملا خالیه.هیچی توش نیست
توی فیلم Legend یه دیالوگ داشت که می گفت: بعضی آدما یه کاری می کنن که دیگه نمی تونی دوسشون داشته باشی ولی دلت خیلی برای اون وقتایی که دوسشون داشتی تنگ میشه... : )))
این دنیایی که ما توشیم به درد نمیخوره قبل از من و تو همه چیزش اختراع شده اما دنیای قصه تو یه جوریه که خودت باید خلقش کنی خسرو شکیبایی فیلم کاغذ بی خط
خیلی خسته ام رئیس خسته از تنها سفرکردن تنها مثل یه چلچله زیر بارون خسته از این که هیچ وقت رفیقی نداشتم پهلوم باشه و ازم بپرسه از کجا اومدم کجا میرم یا چرا! اونقدر خسته ام از این که آدما همدیگه رو اذیت می کنن خسته از تمام دردایی که تو دنیا حس می کنم و می شنوم هر روز دردام بیشتر میشه درد تو سرم مثل خرده های شیشه ست، تمام مدت. می تونین بفهمین؟ یکی از دیالوگهای "جان کافی (مایکل کلارک دانکن)" در فیلم "مسیر سبز