1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

نکته های تاریخی

شروع موضوع توسط NILAY ‏30/8/22 در انجمن ایران

  1. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,568
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن

    مریم همسر خسرو پرویز
    در شاهنامه و چند جای دیگر که منابع ایرانی و عربی هستند نوشته شده که خسرو پرویز با دختر امپراتور روم ازدواج کرده.
    ولی ویکی پدیا انگلیسی این را تکذیب کرده و گفته اصلا همچین دختری نداشته امپراتور روم!
    یکی دو منبع انگلیسی هم به مریم اشاره کردند و یکیشون هم مریم و شیرین رو یک شخص دانسته.

    در زمان شورش بهرام چوبین خسرو به روم گریخت و مورد لطف امپراطور قرار گرفت و با دختر او ازدواج کرد، سپس با ثروت و لشگری که روم در اختیار او گذاشت به سمت ایران امد تا سلطنت خودرا پس بگیرد. همه این اقدامات را رومیان برای تضمین صلح با ایران انجام دادند. شیرین دختر دیگری بود که او نیز مسیحی بود و نباید با مریم اشتباه شود.
     
  2. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,568
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    کریمخان زند (۱۱۵۷-۱۰۸۶ هجری شمسی) قبل از به قدرت رسیدن، رئیس طایفۀ زند از طوایف لک و از فرماندهان نادرشاه افشار بود. دورۀ حکومت او دورانی آرام در تاریخ ایران به حساب میآید . او شخصی با تدبیر، هوشمند و در پی رفاه و آرامش مردم بود. قناعت، دوری از تشریفات، دادگری و مردم‌دوستی‌اش سبب شد تا لقب «وکیل الرعایا» بگیرد. وی در صفر ۱۱۵۷ هجری شمسی در شیراز درگذشت و پیکرش در عمارت کلاه فرنگی شیراز (موزۀ پارس فعلی) به خاک سپرده شد، اما بعد از چیرگی آقا محمدخان قاجار، وی به دلیل کینه‌اش دستور به نبش قبر داد و به این ترتیب استخوان‌های کریمخان در زیرپلۀ عمارت نگارخانۀ کاخ گلستان خاک شد تا هر روز مورد اهانت قرار گیرد. وضعیت به همین منوال بود تا در زمان پهلوی اول او را به شیراز برگرداندند.
    [​IMG]
    سکه کریمخان
    مشخصات سکه:
    دوره تاریخی: زندیه
    نام شاه: کریم خان
    جنس: نقره
    وزن:۹/۱ گرم
    محل نگهداری: موزه پول ایران
     
  3. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,568
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    [​IMG]

    گویند در سفر عتبات در طاق کسری، ناصرالدین شاه گفته بود: من عادل ترم یا انوشیروان؟ پس از تملقات، حضار گفتند: شما

    شاه میگوید: شما که به چاپلوسی گفتید، ولی من عادل ترم‌. انوشیروان امثال بزرگمهر در اطرافش بودند و در اطراف من شماها هستید”.

    منبع: گزارش ایران اثر مخبرالسلطنه هدایت صفحه ۱۱۶
     
  4. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,568
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن




    [​IMG]

    سل یکی از بیماری‌های شایع کشورش بخصوص در مناطق محروم بود! و هیچ متخصص بیماری‌های ریوی در کشورش نبود. برای همین و با هدف کمک به مردمش به فرانسه رفت و تخصصش رو در زمینه بیماری‌های ریوی گرفت و به عنوان اولین پزشک ایرانی با تخصص بیماری‌های ریوی به ایران بازگشت، حالا برای درمان نیاز به یک مرکز با تجهیزات روز دنیا داشت، خودش دست به کار شد و در تهران مرکزی با استانداردهای روز جهان برای بیماران ریوی ساخت و شروع به درمان بیماران سل کرد. دکتر مسیح دانشوری، روحش شاد
     
  5. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,568
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن
    [​IMG]

    شعری از ناصرالدین شاه قاجار:

    وقت آن شد که از این دار فنا درگذریم
    کاروان رفته و ما در سر ره در گذریم
    توشه راه نداریم چه تدبیر کنیم
    منزل دور و دراز است عجب بی خبریم
    توشه راه حقیقت که نه نان است و نه آب
    توشه آنست که ایمان درستی ببریم
    خانه و خانقه و منزل ما زیر زمین
    ما به تعمیر سر و ساختن بام و دریم

    خانه اصلی ما گوشه قبرستان است
    ای خوش آن روز که من با تو در آن خانه دریم
    پدر و مادر و یاران و عزیزان رفتند
    ما عجب مست غروریم چه کوته نظریم
    دم به دم می گذرند از نظر ما یاران
    این قدر دیده نداریم که در خود نگریم
    گر دو صد مملکت از روی زمین جمع کنیم
    ما به غیر از کفنی بیش ز دنیا نبریم
    بار الها تو کریمی و غفوری و رحیم
    دست ما گیر که درمانده و بی بال و پریم
    یا رب از لطف تو و بندگی ناصر دین
    عاقبت خیر نما ما همگی در به دریم
     
  6. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,568
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن


    [​IMG]

    ایشون برنی سندرز هستند، یکی از کسانی که امید داره بتونه نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آینده آمریکا باشه، در حال بررسی اخبار در خانه اش روی فرش ایرانی، اونم فرش لاکی ایرانی که همه ما داشتیم تو خونمون
     
    Milaad از این پست تشکر کرده است.
  7. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,568
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن


    [​IMG]

    روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک روستا برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز را در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید:

    «نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟»
    پسر پاسخ داد: «عالی بود پدر!»
    پدر پرسید: «آیا به زندگی آنها توجه کردی؟»
    پسر پاسخ داد: «بله پدر!»
    و پدر پرسید: «چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟»
    پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:

    فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنان چهار تا، ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنان رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزیینی داریم و آنان ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود، اما باغ آنان بی انتهاست!

    با شنیدن حرف‌های پسر، زبان مرد بند آمده بود.
    پسر بچه اضافه کرد: «متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم!»
     
    Milaad از این پست تشکر کرده است.
  8. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,568
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن


    [​IMG]

    معروف است که اسکندر پس از حمله به ایران از مشاوران خود پرسید که چگونه بر مردمی که از مردم من بیشتر میفهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران گفت کتاب هایشان را بسوزان، دیگری گفت خردمندانشان را بکش. اما او مشاور جوان و باهوشی داشت که گفت: نیازی به چنین کاری نیست…

    از میان مردم آن سرزمین آنها را که نمی‌فهمند و کم سوادند به کارهای بزرگ بگمار. آنها که می‌فهمند و باسوادند به کارهای کوچک و پست بگمار. بی‌سوادها و نفهم‌ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچ‌گاه توانایی طغیان نخواهند داشت.

    فهمیده‌ها و با سوادها هم یا به سرزمین‌های دیگر کوچ می‌کنند یا خسته و سرخورده عمر خود را تا لحظه مرگ در گوشه‌ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد
     
    Milaad از این پست تشکر کرده است.
  9. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,568
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن

    [​IMG]

    در ناخوشی ۱۲۳۶ سیاح انگلیسی که خود از وبا مرد، چند روز قبل از مرگش نوشته بود: در شیراز به محض شنیدن خبر وبا، حاکم حسینعلی میرزا فرمانفرما و وزیر و اطرافیانش فرار کردند و بدون اینکه دستور العملی جهت حفاظت شهر و مردم بدهند اهالی را بحال خود رها نمودند و براستی این بی شرمانه ترین و ناجوانمردانه ترین اقدامی بود که به همه عمر شاهدش بودم!

    جیمز بیلی فریزر که خود شاهد مرگ آن سیاح بود، از رفتار حکام و بی پناهی مردم چنین یاد می کرد: شاهزاده فرار کرد، وزرا و اعیان هم به دنبالش و مردم را سرگردان بر جای گذاردند. گاه دیده میشد چند نفری به خیال اینکه با عنصری دیوانه و متجاوز روبرو شده اند، در کوچه ها می دویدند و فریاد بر می آوردند: این ناخوشی پدرسوخته کجاست؟ جرات دارد بیاید جلو تا حسابش را برسم، تا بکشمش
     
  10. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏31/10/22
    ارسال ها:
    1,037
    تشکر شده:
    3,454
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    مرد
    حقایق تاریخی عجیب و جالبی که در کتاب‌های تاریخ نخوانده‌اید
    " Argentavis" پرنده‌ای است که هزاران سال قبل بر روی سیاره زمین می‌زیسته است. پهنای بال‌های این پرنده بیش از ۷.۵ متر بود و بزرگترین پرنده‌ای است که تا به حال بر روی زمین زیسته است.

    امروزه بشریت پا را از خود نیز فراتر گذاشته است و پیشرفت‌های بشر در تمامی زمینه‌ها هر روزه باعث شگفتی ما می‌شوند.


    اما چه بر سر ما گذشته است تا به این نقطه از تاریخ برسیم؟ این مطلب پاسخ به این سوال است.


    ۱- افسانه سیکلاپ (غول‌های یک چشم)
    [​IMG]

    افسانه‌های یونانی پر از داستان‌هایی درباره سیکلاپ‌ها که غول‌های بزرگی با یک چشم بودند، هستند. اما آیا در واقعیت آن‌ها وجود داشته اند؟ تاریخ شناسان معتقداند که هنگامی که در گذشته یونانیان استخوان‌های ماموت‌ها را پیدا کردند، آن‌ها نتوانستند واقیت را درباره این همه استخوان‌های بزرگ بفهمند و نتیجه گیری‌های خود را به دست آوردند.



    ۲- دکمه‌های آستین: درمانی برای آب ریزش بینی!
    [​IMG]

    هر یک از ما حداقل یک بار هم که شده درباره دکمه‌های موجود در آستین لباسها، فکر کرده ایم. البته امروز این دکمه‌ها بیشتر جنبه تزئینی دارند، اما در واقعیت آن‌ها اختراع ناپلئون بناپارت بوده اند. ناپلئون دستور دوختن چندین دکمه بر روی آستین‌های لباس‌های سربازان خود را داد تا عادت بد پاک کردن آب بینی با آستین هایشان را ترک کنند!



    ۳- مورچه‌های سرباز برای بخیه زخم استفاده می‌شدند.
    [​IMG]

    در تاریخ، هندیان به عنوان مردمانی مستقل و قوی شناخته می‌شوند. آن‌ها چنان قوی و جان سخت بودند که زخم هایشان را به کمک مورچه‌ها بخیه می‌کردند. این مورچه‌ها با کمک آرواره‌های خود، لبه‌های زخم را به هم متصل می‌کردند و از باز شدن آن جلوگیری می‌کردند.