1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

تحقیر میشدم چون حاضرجواب نبودم...

شروع موضوع توسط samaneshakeri ‏11/5/22 در انجمن سایر رشته ها

  1. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏9/4/22
    ارسال ها:
    12
    تشکر شده:
    44
    امتیاز دستاورد:
    13
    جنسیت:
    زن
    حرفه:
    معلم
    سلام

    وقت همگی بخیر

    اولین تایپیکمو به اشتراک میگذارم

    من یه دختر کوچولوی خجالتی بودم که تو خانواده همش بهم میگفتن ساکت باش، زیاد تو جمع حرف نزن، مودب باش، حیا داشته باش، دختر اینقدر پررو نمیشه که....

    اینقدر از این حرفا به خورد مغزم دادن که دیگه لال مونی گرفتم

    تو جمع ها و دورهمی ها ساکت بودم

    با کسی حرف نمیزدم

    خیلی خجالتی و آروم بودم (هنوزم آرومم اما نه خجالتی)

    فقط درس میخوندم

    خیلی هم باهوش بودم ریاضیم قویتر از بقیه همکلاسی هام بود.

    میگفتم دختر مودب اونیه که فقط درس بخونه و نمره هاش 20 باشه، حرف زدن مهم نیست!

    دلم به این چیزا خوش بود...

    تا اینکه دانشگاه معتبری قبول شدم

    اونجا خیلی به مشکل خوردم

    چون بلد نبودم ارتباط بگیرم

    چون اعتماد به نفس نداشتم

    چون فن بیان نداشتم

    همیشه خودمو از جمع قایم میکردم

    ته کلاس مینشستم

    یه گوشه ای که بقیه منو نبینن و استاد صدام نزنه برم پای تخته.

    یه درس داشتیم «شیوه ارائه مطالب»، 4 بار حذفش کردم. 15 نمره این درس شامل ارائه حضوری میشد و من اینقدر از صحبت تو جمع واهمه داشتم که هر بار برش میداشتم، حذفش میکردم

    دیگه ترم آخر لیسانس، مجبور شدم پاسش کنم.

    اما پاس کردنش برام خاطره شد

    فهمیدم اون قدرها هم سخت نبود

    فهمیدم که چقدر فن بیانم خوبه و خودم خبر نداشتم

    فهمیدم استعداد اصلی من ارائه مطلب یا همون آموزش هست.

    اینقدر ارائه ام عالی بود که استادم خیلی خوشش اومد و گفت برای سخنرانی عالی هستی.

    از اون موقع افتادم تو فکر دوره های فن بیان و سخنرانی.

    بعد از دانشگاه که از شر درس های بیخود و بیفایده خلاص شدم، راحت تونستم پیگیر علایقم بشم و مهارت های خالیم رو پر کنم. مهارت های ارتباطی، عزت نفس، اعتماد به نفس، فروش، فن بیان، هوش کلامی و... .

    خیلی از هم کلاس هام بلافاصله رفتن ارشد. اما من اومدم تو دل کار و جنگیدن برای ساختن خودم چون میدونستم دانشگاه اون چیزی رو که میخوام بهم نمیده.

    از اون روز تا الان خیلی تغییر کردم

    خیلی چیزا یاد گرفتم

    خداروشکر استخدام شدم و معلم هستم دقیقا تو کاری که علاقمه

    خداروشکر فعالیت های دیگه ای هم دارم که برام درآمد عالی داره.

    الان به دوستام که نگاه میکنم هنوز اون آدمای قبلی هستن و خلی دلم میخواد بهشون بگم برید روی خودتون کار کنید... برید آموزش ببینید... مهارت های مهم رو یاد بگیرین... وقتتونو تو دانشگاه تلف نکنین...

    اما میدونم هنوزم متوجه نیستن چه خبره.

    من هم براشون آرزوی موفقیت دارم.

    حالا اینجا هستم

    تو این انجمن

    و میخوام تمامی دانش . تجربه ای که طی 5 سال کار، فعالیت، تمرین و آموزش در زمینه مهارت های کلامی و ارتباطی دیدم، با شما به اشتراک بگذارم.


    تو این انجمن با من همراه باشید.
     
    Milaad، NILAY و مرجــآن از این ارسال تشکر کرده اند.
  2. کاربر حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏12/11/14
    ارسال ها:
    1,497
    تشکر شده:
    3,569
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    زن

    درس خوندن در دانشگاه تلف کردن وقت و عمر نیست و هیچ کدام از درسها بیخود و بیفایده نیستند مگر اینکه در رشته ای درس بخونی که دوست نداری
    اگه درس خوندن تلف کردن وقت باشه پس چرا اینهمه فارغ التحصیل دبیرستان‌ها کنکور میدهند و می‌خواند درس بخونند
    کاری به هدفشون ندارم ولی اینهمه آدم , اینهمه درس خوندن , آخرم به این نتیجه رسیدن که بازم سال‌ها درس خوندن بسیار ارزشمنده

    این حرفا وقتی پیش میاد که طرف میخواد خودشو گول بزنه چون میدونه قبول نمیشه میخواد خودشو قانع کنه که خوب نیست و من که قبول نشدم یا من که نمیخونم چیزی از دست ندادم
    واسه کسی که تلاش میکنه تو رشته ی خودش بهترین بشه سعی شو میکنه سواد بالایی داشته باشه ، فرقی نمیکنه واسه کسی که زحمتشو کشیده و تو رشته ش موفقه , مطمئنا در هر شرایطی کار و در امد خوب هست و این بنظرم اتفاقا خوبم هست چون اینطوری افراد باسواد تری میرن سرکار (جدا از پارتی بازی و...)
     
    leo.antique از این پست تشکر کرده است.
  3. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏9/4/22
    ارسال ها:
    12
    تشکر شده:
    44
    امتیاز دستاورد:
    13
    جنسیت:
    زن
    حرفه:
    معلم
    دقیقا صحبت های من شامل این حرف شما هم میشه.
    نگفتم کسی نره دانشگاه
    یا نگفتم که دانشگاه بده!
    اما یه واقعی هست که دروس مدرسه و دانشگاه فقط از ما یه متخصص فنی بار میاره ولی مهارت های مهمی که به درد زندگی و کار بخوره رو یادمون نمیدن، soft skill تو سیستم آموزشی ما جایی نداره!
    مثلا یه مهندس نرم افزار با تحصیل در مقطع لیسانس، یه اشراف کلی نسبت به مباحث کاری پیدا میکنه،
    اما از اون طرف خیلی از فارغ التحصیل ها بیکارن! حتی نمیتونن تو کاری که مرتبط با رشتشون نیست مشغول بشن!
    قبلنا اگه کسی مدرک دیپلم میگرفت راحت یه اداره خوب استخدام میشد، حقوقای اون موقع هم پاسخگوی نیازهای زندگی بود.
    اما الان شرایط کاملا فرق کرده، همه حداقل مدرک لیسانس رو دارن، همه دانش تخصصی دارن اما اکثرا بیکارن چون نمیتونن خودشون خوب پرزنت کنن، چون نمیتونن متقاعد کنن، چون نمیتونن مذاکره کنن، چون نمیدونن چطور یه چیزی رو یاد بگیرن و فقط حفظ کردن و نمره گرفتن!
    دنیای امروز دنیای ارتباطاته
    هر آدمی باید در درجه اول به مهارت های ارتباطی مسلط باشه تا بتونه تو شغل و تحصیلش موفق بشه
     
  4. عضو جدید

    تاریخ عضویت:
    ‏9/4/22
    ارسال ها:
    12
    تشکر شده:
    44
    امتیاز دستاورد:
    13
    جنسیت:
    زن
    حرفه:
    معلم
    دقیقا صحبت های من شامل این حرف شما هم میشه.
    نگفتم کسی نره دانشگاه
    یا نگفتم که دانشگاه بده!
    اما یه واقعی هست که دروس مدرسه و دانشگاه فقط از ما یه متخصص فنی بار میاره ولی مهارت های مهمی که به درد زندگی و کار بخوره رو یادمون نمیدن، soft skill تو سیستم آموزشی ما جایی نداره!
    مثلا یه مهندس نرم افزار با تحصیل در مقطع لیسانس، یه اشراف کلی نسبت به مباحث کاری پیدا میکنه،
    اما از اون طرف خیلی از فارغ التحصیل ها بیکارن! حتی نمیتونن تو کاری که مرتبط با رشتشون نیست مشغول بشن!
    قبلنا اگه کسی مدرک دیپلم میگرفت راحت یه اداره خوب استخدام میشد، حقوقای اون موقع هم پاسخگوی نیازهای زندگی بود.
    اما الان شرایط کاملا فرق کرده، همه حداقل مدرک لیسانس رو دارن، همه دانش تخصصی دارن اما اکثرا بیکارن چون نمیتونن خودشون خوب پرزنت کنن، چون نمیتونن متقاعد کنن، چون نمیتونن مذاکره کنن، چون نمیدونن چطور یه چیزی رو یاد بگیرن و فقط حفظ کردن و نمره گرفتن!
    دنیای امروز دنیای ارتباطاته
    هر آدمی باید در درجه اول به مهارت های ارتباطی مسلط باشه تا بتونه تو شغل و تحصیلش موفق بشه