1. مهمان گرامی، جهت ارسال پست، دانلود و سایر امکانات ویژه کاربران عضو، ثبت نام کنید.
    بستن اطلاعیه

جهان پهلوان غلامرضا تختی

شروع موضوع توسط Kiana ‏4/1/11 در انجمن معرفی شخصیتها، زندگینامه و کتاب

  1. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏1/12/10
    ارسال ها:
    4,514
    تشکر شده:
    1,319
    امتیاز دستاورد:
    0
    حرفه:
    سرکار گذاشتن مردم
    جهان پهلوان تختي در روز پنجم شهريور ماه سال 1309 خورشيدي در خانواده اي متوسط در محله خاني آباد تهران متولد شد. پدرش به سبب اعتقادات مذهبي و ارادت به امام هشتم، نام غلامرضا را براي وي برگزيد. دو پسر و دو دختر ديگر از غلامرضا بزرگتر بودند.

    شادروان تختي به لحاظ مشکلات خانوادگي فقط 9 سال در دبستان و دبيرستان منوچهري خاني آباد درس خواند و در سال 1329 به سبب علاقه به کشتي و ورزش باستاني به باشگاه پولاد رفت.

    تختي در دوران زندگي ورزشي اش رکورد دار شرکت در المپيک ها و کسب بيشترين مدال از اين آوردگاه بود. در چهار دوره المپيک حضور داشت و حاصل آن يک طلا، دو نقره و يک عنوان چهارم بود که در کشي ايران اين امر اتفاق نادري است. جهان پهلوان علاوه بر قهرماني، به لحاظ منش و رفتار انساني و سجاياي اخلاقي پسنديده و جوانمردي و نوع دوستي شهره خاص و عام بوده است.

    او زندگي خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختي در ورزش باستاني و کشتي پهلواني نيز داراي تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ايران شد و هر بار کشتي گيران نامداري را مغلوب کرد.

    وي چهار ماه پس از بازگشت از آخرين سفر خود(توليدو،1966) در آبان ماه سال 1345 زندگي مشترک خود را با همسرش آغاز کرد؛ که حاصل آن تولد بابک در سال 1346 بود و سرانجام پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش خبر درگذشت جهان پهلوان همه را در اندوهي عظيم و بهتي شگفت انگيز فرو برد.


    داستان زندگي تختي را بشنويد

    بخش اول
    بخش دوم
    بخش سوم
    بخش چهارم


    افتخارات تختي:

    بازيهاي المپيک:

    52 هلسينکي: مدال نقره (79 کيلو گرم)

    56 ملبورن: مدال طلا (87 کيلو گرم)

    60 رم: مدال نقره (87 کيلو گرم)

    64 توکيو: چهارم (97 کيلو گرم)

    قهرماني جهان:

    51 هلسينکي: مدال نقره (79 کيلو گرم)

    54 توکيو: نفر پنجم (87 کيلو گرم)

    61 يوکوهاما: مدال طلا (87 کيلو گرم)

    62 توليدو: مدال نقره (97 کيلو گرم)

    بازيهاي آسيايي:

    58 توکيو: مدال طلا (87 کيلو گرم)

    جمع مدالهاي غلامرضا تختي: 8 (4 طلا، 4 نقره)

    المپيک 3 - جهاني 4 - بازيهاي آسيايي 1





    تختي اولين کشتي گير ايراني است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدال هاي جهاني و المپيک بشود: جهاني 51 و المپيک 52 (در 79 کيلوگرم)، المپيک 56، 60، جهاني تهران و يوکوهاما ( در 87 کيلو) و جهاني 62 توليدو در 97 کيلو.
     
    SiavashBaran از این پست تشکر کرده است.
  2. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏8/12/10
    ارسال ها:
    2,306
    تشکر شده:
    582
    امتیاز دستاورد:
    113
    چهل و سه سال از درگذشت جهان پهلوان تختي گذشت

    حضور مردم علاقه‌مند به پهلوان ايران زمين با حركت هاي خود جوش همراه شده بود. از صبح 17 دي عده‌اي به مردم صبحانه عدسي مي‌دادند، در گوشه ديگر كتابچه‌هايي در مورد تختي بين مردم پخش مي‌شد و عده‌اي هم پوسترهاي تختي را پخش مي‌كردند كه در دست همه ديده مي‌شد.

    مراسم چهل و سومين سالگرد درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختي برگزار شد.

    به گزارش ايسنا، باز هم هفدهم دي فرا رسيد. 43 سال است كه مي‌گذرد، اما سرماي زمستان در يك صبح روز تعطيل هم نتوانست تختي را از خاطر مردم ببرد. بار ديگر كوچك و بزرگ، پير و جوان، مرد و زن، همگي براي گراميداشت سالگرد درگذشت جهان پهلوان تختي به ابن بابويه شهر ري آمدند. مسئولان، قهرمانان و هم‌دوره‌هاي تختي هم در مراسم حضور داشتند.غلامعلي حداد عادل رئيس كميسيون فرهنگي مجلس، شمس الدين حسيني وزير اقتصاد و دارايي، حميد سجادي معاون سازمان تربيت بدني، محمدرضا يزداني خرم رئيس فدراسيون كشتي، سيد جلال يحيي زاده رئيس كميسيون تربيت بدني مجلس، حسن غفوري‌فرد نماينده مجلس و رييس اسبق سازمان تربيت بدني و شمار ديگري از مسئولان در اين سالگرد شركت كردند. بهرام افشارزاده دبير كل كميته ملي المپيك هم طبق عادت هميشگي‌اش صبح زود و دو ساعت زودتر از مراسم به ابن بابويه رفت و بر سر مزار تختي فاتحه خواند.

    حضور مردم علاقه‌مند به پهلوان ايران زمين با حركت هاي خود جوش همراه شده بود. از صبح 17 دي عده‌اي به مردم صبحانه عدسي مي‌دادند، در گوشه ديگر كتابچه‌هايي در مورد تختي بين مردم پخش مي‌شد و عده‌اي هم پوسترهاي تختي را پخش مي‌كردند كه در دست همه ديده مي‌شد.

    آرامگاه تختي هم دو - سه سالي است شكل آبرومندي به خود گرفته و روبروي آن جايگاه مسقفي ساخته شده و صندلي‌هايي براي نشستن مردم تدارك ديده شده بود تا به سخنرانان مراسم گوش كنند. هر چند كه اين امكانات پاسخگوي سيل عظيم مردم نبود، اما به هر حال اقدامات شايسته‌اي بود كه از سوي تربيت بدني و فرمانداري شهرري و فدراسيون كشتي صورت گرفته بود.

    يك بار ديگر هم 17 دي گذشت، اما تختي همچنان در قلب‌هاي مردم زنده است.

    نكته قابل توجه اين مراسم حضور نداشتن علي سعيدلو، رييس سازمان تربيت بدني و محمد علي آبادي، رييس كميته ملي المپيك بود.
     
    SiavashBaran از این پست تشکر کرده است.
  3. کاربر ارزشمند❤

    تاریخ عضویت:
    ‏17/5/11
    ارسال ها:
    39,254
    تشکر شده:
    47,237
    امتیاز دستاورد:
    170
    همیشه درتمامی سالها وقتی هفدهم وهجدهم دی میرسه سالگرد مرگ دو نفر فرا میرسه .هفدهم دی درگذشت مرحوم غامرضا تختی ورزشکار پرآوازه کشورمان وهجدم دی درگذشت میرزاتقی خان امیرکبیر بزرگ مرد تاریخ ایران .
    [​IMG]
    نمی روی تو از یادم !
    امشب چهل و سومین سالگرد مرگ ورزشکار محبوب ایران غلامرضای تختی است. مردی که همواره طی این چهل واندی سال گذشته از وی به خوبی یاد شده و می شود چه درزمانی که درقید حیات بود وچه بعد از مرگش . اینکه چطور شد تختی ازاین دنیا بارسفربربست ، روایتهای گوناگون نقل شده که ما نیز دراین مقال قصد پرداختن به آن نداریم . هفدهم دیماه همیشه برای ورزشکاران ، مربیان وخلاصه تمامی دست اندرکاران ورزش ایران می تواند روز خاصی باشد تا در نحوه اعمال خود تجدید نظری کنند تابایاد اعمال وافکار خداپسندانه مرحوم تختی فضای ورزش مارا به سمت احترام ، جوانمردی ، دوستی وصداقت تلطیف نمایند.
    چه شد تختی ، تختی شد ؟ اوهم مثل ما جایر از خطا نبود ولی آن چیزی را که از دیگر ورزشکاران متمایز کرده چیست ؟ پاسخ این سئوال می تواند الگوی خوبی برای ما باشد.
    هستند تختی های گمنام زیادی درایران عزیزمان که برای تمامی آنها آرزوی سلامتی داریم .
    · زندگینامه :

    غلامرضا تختی در ۵ شهریور ۱۳۰۹ در محلهٔ خانی‌آباد در جنوب تهران به دنیا آمد. او دو برادر و دو خواهر داشت که همهٔ آنها از وی بزرگ‌تر بودند. وی تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نظامی تهران گذراند و پس از گذراندن اول متوسطه در دبیرستان منوچهری تهران ترک تحصیل کرد. تختی همراه کار، به ورزش زورخانه‌ای و کشتی نزد پهلوان سید علی می‌پرداخت. او در سال ۱۳۲۷ به خدمت سربازی رفت و در ۲۵ مهر همان سال در اداره راه‌آهن استخدام شد. وی سابقهٔ کار در شرکت نفت مسجد سلیمان را هم داشت.

    تختی در ۱۷ دی ۱۳۴۶ در اتاقش در هتل آتلانتیک تهران درگذشت.

    تختی کشتی را از سال ۱۳۲۵ آغاز کرد. او در سال ۱۳۲۹ در ۲۰ سالگی به عضویت باشگاه پولاد در آمد و زیر نظر حبیب‌الله بلور کشتی آزاد را به طور قهرمانی آغاز کرد. و در همان سال نخستین قهرمانی کشور خود را کسب کرد. تختی در رقابتهای قهرمانی کشور طی سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۸ هشت بار قهرمان کشور شد.

    · افتخارات ورزشی :
    المپیک:


      • ۱۹۵۲ هلسینکی (۷۹ کیلوگرم)
      • ۱۹۵۶ ملبورن (۸۷ کیلوگرم)
      • ۱۹۶۰ رم (۸۷ کیلوگرم)
    مسابقات جهانی:


      • ۱۹۵۱ هلسینکی (۷۹ کیلوگرم)
      • ۱۹۵۹ تهران (۸۷ کیلوگرم)
      • ۱۹۶۱ یوکوهاما (۸۷ کیلوگرم)
      • ۱۹۶۲ تولدو (۹۷ کیلوگرم)
    بازی‌های آسیایی:


      • ۱۹۵۸ توکیو (۸۷ کیلوگرم)
    جمع مدالهای غلامرضا تختی: هشت، ۴ طلا، ۴ نقره
    المپیک ۳ - جهانی ۴ - بازیهای آسیایی
    · جوانمردی :
    · در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۴۱ زلزله مهیبی به قدرت ۷٫۲ ریشتر، به ویرانی کامل شهر بوئین زهرا و تمام روستاهای اطرافش انجامید. بر اثر زلزله بوئین زهرا در حدود بیست هزار نفر کشته و هزاران خانواده نیز بی‌خانمان شدند. به‌دنبال ناتوانی دولت وقت برای عملیات کمک و امداد، غلامرضا تختی یک کامیون در اختیار گرفت و با آن به محلات پرجمعیت تهران می‌رفت و با بلندگو شخصاً از مردم می‌خواست تا به زلزله‌زدگان کمک کنند. مردم نیز رخت، لباس و پول اهدایی خود را به تختی می‌سپردند. واکنش‌ها چنان باورنکردنی بود که بلافاصله موجی بزرگی از نیکوکاران به راه افتادند و ده‌ها کامیون به وی سپرده شد


    · الكساندر مدويد بي شك بزرگترين كشتي گير قرن بيستم و يكي از بهترين‌هاي تمام دوران ورزش است. مدويد در مورد تختي مي‌گويد:« آشنايي ما از سال 1961 در جريان مسابقات قهرماني جهان در يوكوهاما آغاز شد. در آن ميدان بزرگ تختي برنده مدال طلاي وزن هفتم شد و من در فوق سنگين مدال برنز گرفتم. اين نخستين حضور من در مسابقات جهاني بود. در همين جا بود كه تختي را شناختم و از نزديك به قدرت و بزرگي‌اش پي بردم. او هميشه مرا دوست مي‌داشت. ملت خودش را هم دوست داشت. به هنگام مسابقات جهاني توليدو زانوي من ضرب خوردگي پيدا كرد. پزشك تيم باند زانو را باز كرده و مشغول تزريق مسكن بود، در همين لحظه تختي كه از آنجا مي‌گذشت همه چيز را ديد. يكي از مربيان به من گفت: بيا! او متوجه شده و در مسابقه به پاي مصدوم تو خواهد پيچيد. اما تختي اصلا به پاي مجروحم دست نزد. هر دو خسته شده بوديم و بايد اذعان كنم، با اينكه او هفت سال از من پيرتر بود ولي بيش از من جنبش و تحرك داشت. آن واقعه را تا آخر عمر به ياد خواهم داشت. او هرگز به حيله و نيرنگ متوسل نشد.»

    · خواستم شما را با خودم هماهنگ سازم تا بفهميد كه تختي در شرايط خسته بودن، تشتت فكر داشتن، را از ياد نمي برد. خمير مايه‌اي مخصوص مي‌خواهد، استخوان بندي انديشه لازم دارد. طراحي خالصانه او از محيطي كه در آن نشو و نما كرده بود و درسي كه از وقايع و حوادث دور و بر خود گرفته بود او را در قالبي قرار داده بود كه ديگران قادر نبودند چنان پوسته‌اي را بشكافند و به ژرفاي آن داخل شوند. عطاءا... بهمنش
    ·

    جهان پهلوان
    جهان پهلوانا صفای تو باد
    دل مهرورزان سرای تو باد
    بماناد نیرو به جان و تنت
    رسا باد صافی سخن گفتنت
    مرنجاد آن روی آزرمگین
    مماناد آن خوی پاکی غمین
    به تو آفرین کسان پایدار
    دعای عزیزان تو را یادگار
    روانت پرستنده راستی
    زبانت گریزنده از کاستی
    دلت پر امید و تنت بی شکست
    بماناد ای مرد پولاددست
    که از پشت بسیار سال دراز
    که این در به امید بوده است باز
    هلا رستم از راه باز آمدی
    شکوفا جوان سرفراز آمدی
    طلوع تو را خلق آیین گرفت
    ز مهر تو این شهر آذین گرفت
    که خورشید در شب درخشیده ای
    دل گرم بر سنگ بخشیده ای
    نبودی تو و هیچ امیدی نبود
    شبان سیه را سپیدی نبود
    نه سوسوی اختر نه چشم چراغ
    نه از چشمه آفتابی سراغ
    فرو برده سر در گریبان همه
    به گل سایه شمع پیچان همه
    به یاد تو بس عشق می باختند
    همه قصه درد می ساختند
    که رستم به افسون ز شهنامه رفت
    نماند آتشی دود بر خامه رفت
    جهان تیره شد رنگ پروا گرفت
    به دل تخمه نیستی پا گرفت
    به رخسار گل خون چو شبنم نشست
    چه گلها که بر شاخه تر شکست
    بدی آمد و نیکی از یاد برد
    درخت گل سرخ را باد برد
    هیاهوی مردانه کاهش گرفت
    سراپرده عشق آتش گرفت
    گر آوا در این شهر آرام بود
    سرود شهیدان ناکام بود
    سمند بسی گرد از راه ماند
    بسی بیژن مهر در چاه ماند
    بسی خون به تشت طلا رنگ خورد
    بسی شیشه عمر بر سنگ خورد
    سیاووش ها کشت افراسیاب
    و لیکن تکانی نخورد آب از آب
    دریغا ز رستم که در جوش نیست
    مگر یاد خون سیاووش نیست ؟
    از این گونه گفتار بسیار بود
    نبودی تو و گفتنه در کار بود
    کنون ای گل امید بازآمده
    به باغ تهی سروناز آمده
    به یلدا شب خلق بیدار باش
    به راه بزرگت هشیوار باش
    که درتنگنا کوچه نام و ننگ
    که خلق آوریده است در آن درنگ
    تو آن شبرو ره گشاینده ای
    یکی پیک پر شور آینده ای
    بر این دشت تف کرده از آرزو
    تویی چشمه چشم پر جست و جو
    تو تنها گل رنج پرورده ای
    که بالا گرفته برآورده ای
    به شکرانه این باغ خوشبوی کن
    تو از باغی ای گل بدان روی کن
    کلاف نواهای از هم جدا
    پی آفرین تو شد یک صدا
    تو این رشته مهر پیوند کن
    پریشیده دل ها به یک بند کن
    که در هفت خوان دیو بسیار هست
    شگفتی دد آدمی سار هست
    به پیکار دیوان نیاز آیدت
    چنان رشته ای چاره ساز آیدت
    عزیزا ! نه من مرد رزم آورم
    یکی شاعر دوستی پرورم
    ز تو دل فروغ جوانی گرفت
    سرودم ره پهلوانی گرفت
    ببخشا سخن گر درازا کشید
    که مهرت عنان از کفم واکشید
    درودم تو را باد و بدرود هم
    یکی مانده بشنو تو از بیش و کم
    که مردی نه درتندی تیشه است
    که در پاکی جان و اندیشه است
    سیاوش کسرایی
     
    SiavashBaran و ParNiYaN از این پست تشکر کرده اند.
  4. کاربر ارزشمند❤

    تاریخ عضویت:
    ‏17/5/11
    ارسال ها:
    39,254
    تشکر شده:
    47,237
    امتیاز دستاورد:
    170
    پاسخ : به مناسبت 17دی سالگرد جهان پهلوان تختی

    [h=1]در روز فتوت و جوانمردی کاربران تبیان بر مزار تختی[/h]
    [​IMG]
    همزمان با فرارسیدن سالگرد اسوه اخلاق و جوانمردی جهان پهلوان غلام رضا تختی باری دیگر 17 دیماه مزار وی میعادگاه عاشقان پهلوان و قهرمان خواهد بود . طی هماهنگی های بعمل آمده و برنامه های ستاد برگزاری سالگرد مرحوم تختی که زیرنظر فدراسیون کشتی صورت پذیرفته قرار بر این است تا روز 17 دی دوستداران و جامعه ورزش با حضور خود بر مزار تختی واقع در ابن بابویه یاد وی را گرامی دارند لذا مراسمی با حضور اهالی کشتی و مسئولین و عموم مردم و سایر ورزشکاران و قهرمانان ملی از ساعت 9 صبح تا 2 بعدازظهر در مزار وی برگزار می شود.
    مراسم فوق شامل سخنرانی دوستان و یاران و یادگار مرحوم تختی و برگزاری نمایشگاه عکس های تختی می باشد که بالطبع همچون سالهای گذشته شاهد حضور عموم مردم و دوستداران آن مرحوم خواهیم بود.
    لذا ما هم فرصت را مغتنم شمرده و تصمیم گرفتیم تا در دومین حرکت نخستین کانون هواداران اینترنتی ورزشی ایران و تبیان که اولین بار در استادیوم آزادی به تماشای بازی ایران- لائوس پرداخت کاربران تبیان را بر سر مزار جهان پهلوان تختی برده تا علاوه بر ذکر فاتحه بر سر مزار وی و یادبودی از قهرمان همیشه جاویدان کشورمان بار دیگر با چاپ پوسترهایی از مرحوم آقا تختی به او و اهالی ورزش ثابت کنیم که او هنوز محبوب مردم و جامعه ورزش قهرمان است و بدین ترتیب یاد این بزرگمرد ورزش کشور را زنده کرده باشیم. در ضمن مشاهده و تماشای مزار و محل آرامگاه ابن بابویه محل دفن آقا تختی هر چه نباشد دینش حتی برای یکبار خالی از لطف نیست و با ادای احترام به او و هدیه فاتحه رشد و اعتلای ورزش پهلوانی و قهرمانی را از خداوند منان خواستاریم.
    پس علاقه مندان با ما همراه باشند تا در روز فتوت و جوانمردی شاهد حضور کاربران ورزش دوست سایت تبیان باشیم به همین منظور داوطلبین و علاقه مندان می توانند از امروز با ثبت نام و شرکت برای حضور در مراسم سالگرد مرحوم آقاتختی اعلام آمادگی کنند تا صبح 17 دیماه توسط اتوبوس های تهیه شده توسط تبیان، داوطلبین که می بایستی جزو انجمن ورزش تبیان باشند عازم ابن بابویه محل آرامگاه مرحوم غلامرضا تختی شویم و یاد و خاطره او را در سالگردش گرامی بداریم.
     
    SiavashBaran و ParNiYaN از این پست تشکر کرده اند.
  5. کاربر فوق حرفه ای

    تاریخ عضویت:
    ‏31/10/11
    ارسال ها:
    2,770
    تشکر شده:
    1,722
    امتیاز دستاورد:
    0
    چهل و چهارمین سالگرد درگذشت غلامرضا تختی+ عکس عروسی

    [​IMG]

    ۱۷دی ماه مصادف با چهل و چهارمین سالگرد درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختی است، مردی که مردمداری، مردانگی و جوانمردی اش، باعث جاودانه شدنش شد، نه افتخارات بیشمارش. با این حال تنها در همین روز است که نامی از تختی برده می شود و در بقیه سال...!

    غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانواده ای متوسط و مذهبی در محله خانی آباد تهران به دنیا آمد. غلامرضا با توجه به شرایط سخت زندگی تنها ۹ سال به تحصیل پرداخت.

    وی خود می گوید: "مدت ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطره ای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچوقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درس هایی به من آموخت که فکر می کنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم".

    آشنایی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه "پولاد" واقع در میدان شاهپور سابق آغاز شد. وی که پیش از این گودها و زورخانه های فراوانی دیده بود و شیفته تواضع و افتادگی پهلوانانی کشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار در سال هزار و سیصد و سی و نُه به باشگاه پولاد (واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم "حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرار گرفت.

    به این ترتیب تختی که پس از بازگشت از مسجد سلیمان در دوران سربازی تمرینات کشتی خود را آغاز کرده بود با تمرین و پشتکار مثالزدنی رفته رفته خود را از میان بازنده ها بیرون کشید و سرانجام در سال هزار و سیصد و سی در وزن ۷۹ کیلوگرم به عضویت تیم ملی درآمد. وی در نخستین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان (هلسینکی ۱۹۵۱) با وجود آن که هنوز ۲۱ سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.

    شادروان غلامرضا تختی در سال ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) در نخستین حضور خود در رقابت های المپیک با کسب شش پیروزی و قبول یک شکست برابر "دیوید جیما کوریدزه" از شوروی صاحب نشان نقره شد. وی در این مسابقات توانست حیدر ظفر ترک را که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود را شکست دهد.

    تختی در دومین دوره مسابقات جهانی که در خرداد ماه ۱۳۳۳ (۱۹۵۴) که در توکیو برگزار شد، در وزن هفتم (۷۸ کیلوگرم) به رقابت پرداخت که با وجود پیروزی های درخشان و شایستگی فراوانی که از خود بروز داد با قبول یک شکست غیر منتظره برابر "وایکینگ پالم" سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورد.

    تختی شش ماه بعد در یک دیدار دوستانه در سوئد، "پالم" را با ضربه فنی شکست داد و باخت غافلگیرانه توکیو را به خوبی جبران کرد. سومین دوره مسابقه های قهرمانی جهان (استانبول ۱۹۵۷) تجربه تلخی برای مرحوم تختی بود. وی که در این دوره از رقابت ها، برای اولین و آخرین بار در وزن فوق سنگین آن زمان (۸۷+ کیلوگرم) کشتی می گرفت، به دلیل وزن بسیار کمتر نسبت به رقیبان با دو باخت حذف شد.

    پهلوان ایران با وجود حذف شدن در استانبول آبرومندانه کشتی گرفت و نتایجی که به دست آورد با توجه به آن که با وزن ۹۲ کیلوگرم به مصاف کشتی گیران فوق سنگین رفته بود، در مجموع غیرقابل قبول نبود.

    در بازی های المپیک ملبورن (استرالیا) که در آذرماه ۱۳۳۵ (۱۹۵۶) برگزار شد تختی یک بار دیگر در وزن هفتم (۸۷ کیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا رفت و با شکست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت.

    جهان پهلوان تختی در اسفندماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سال های ۳۶ و ۳۷ نیز این عنوان را تکرار کرد.

    جهان پهلوان تختی در سال ۱۹۵۸ در بازی های آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشان های طلا و نقره این رقابت ها را به گردن آویخت و در مهر ماه سال ۳۸ (۱۹۵۹) در چهارمین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را کسب کرد.

    "بوریس کولایف" از شوروی تنها کشتی گیری بود که با امتیاز به تختی باخت و در پنج کشتی دیگر رقبای مجارستانی، لهستانی، فرانسوی، بلغار و ترک تختی با ضربه فنی مغلوب پهلوان ایران شدند.

    تختی کاپیتان تیم ملی و پر تجربه ترین کشتی گیر ایران در رقابت های المپیک ۱۹۶۰ رم که در این رقابت ها در وزن هفتم به میدان رفته بود، پس از پیروزی در پنج دیدار در مسابقه نهایی با قبول شکست برابر "عصمت آتلی" از ترکیه به گردن آویز نقره دست یافت.

    مسابقات قهرمانی جهان در یوکوهامای ژاپن میدانی فراموش نشدنی برای کشتی ایران بود. تیم ملی کشتی آزاد کشورمان پس از حضور در هشت دوره مسابقات المپیک و جام جهانی در رقابت های جهانی ۱۹۵۹ ژاپن، پرافتخار ترین حضور خود در تاریخ کشتی را رقم زد و با دریافت پنج نشان طلا، یک نشان نقره، یک نشان برنز و یک عنوان پنجمی به مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان دست یافت.

    جهان پهلوان تختی که در این مسابقات در وزن ۸۷ کیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای خود را به گردن آویخت.

    کشتی گیران آزاد ایران در ششمین دوره رقابت های قهرمانی جهان در تولیدوی آمریکا (۱۹۶۲) نیز حضوری شایسته داشتند.

    تختی در این مسابقات با حضور مقتدرانه در برابر "وان براند" آمریکایی، "مدوید" روسی و "عصمت آتلی" که از قهرمانان صاحبنام وزن هفتم بودند از حیثیت کشتی ایران به خوبی دفاع کرد و در نهایت پس از تساوی با "مدوید" جوان تنها به دلیل ۲۰۰ گرم اضافه وزن نسبت به حریف از دریافت نشان طلا محروم شد و به گردن آویز نقره رضایت داد.

    قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی در این دیدارها شرکت کرد که از بیماری خطرناکی رنج می برد با این حال عشق به ملت ایران او را به مصاف با بزرگترین قهرمانان جهان کشاند. شدت بیماری تختی به حدی بود که پس از دیدار فینال سریعاً به نیویورک منتقل و روز بعد در بیمارستان بزرگ نیویورک تحت عمل جراحی قرار گرفت.

    در فاصله سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ جهان پهلوان تختی با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود. اما تنها در بازی های المپیک ۱۹۶۴ توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بد اقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اکتفا کرد.

    البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه (۱۹۶۳) و منچستر (۱۹۶۵) از دریافت حتی یک امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند، این امر در کنار عشق وافری که ملت ایران به جهان پهلوان داشتند، موجی از درخواست های مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در رقابت های جهانی را برانگیخته بود. پهلوان ۳۶ ساله ایران با وجود عدم آمادگی کافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شرکت در مسابقه های جهانی ۱۹۶۶ (تیر ماه ۱۳۴۵) تولیدو را پذیرفت.

    تختی در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی ۱۹۶۶ از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه فنی، بهترین چهره شناخته شده و به عنوان بهترین کشتی گیر وزن هفتم ایران راهی آمریکا شده بود با این حال کارشکنی ها و برخوردهای سوئی که از سوی برخی افراد و مقامات نسبت به او روا می شد روحیه او را تضعیف کرده بود.

    جهان پهلوان به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند گفت: "هیچ چیز نمی تواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق. نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده اند، احساس شرمندگی می کنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم، مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را می دانستم من هم می توانستم ادعا کنم چون دیگران هستم ... وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالی اش خواهد شد، یقینا نخواهد توانست بگوید چرا کشتی می گیرد و چرا همراه تیم مسافرت می کند".

    تختی که بی امید به مصاف تازه نفسی ها و جوانان جویای نام رفته بود، متاسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شد به طوری که پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف "الکساندر مدوید" و "احمد آئیک" (نفرات اول و دوم این دوره از رقابت ها) رفت و با قبول شکست در برابر آنها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کرد.

    به منظور ارج نهادن به پایمردی های آن بزرگوار مراسم یادبود چهل و چهارمین سالگرد درگذشت این دلاور دوران، ساعت ۹ تا ۱۲ روز شنبه ۱۷ دی ماه در آرامگاه این پهلوان، واقع در ابن بابویه شهرری برگزار می شود.

    همچنین مراسم دیگری از ساعت ۱۵ و با حضور عباسی وزیر ورزش و جوانان و قهرمانان و پیشکسوتان کشتی و ورزش زورخانه ای در سالن همایشهای اکادمی ملی المپیک برگزار می شود.​
    [​IMG]بهمن 1345- روز ازدواج با شهلا توكلي
    ● افتخارات جهان پهلوان غلامرضا تختی:

    ▪ بازی های المپیک:

    ۱۹۵۲ هلسینکی: مدال نقره وزن ۷۹ کیلوگرم

    ۱۹۵۶ ملبورن: مدال طلای وزن ۸۷ کیلوگرم

    ۱۹۶۰ رم: مدال نقره وزن ۸۷ کیلوگرم

    ۱۹۶۴ توکیو: چهارم وزن ۹۷ کیلوگرم

    ▪ قهرمانی جهان:

    ۱۹۵۱ هلسینکی: مدال نقره وزن ۷۹ کیلوگرم

    ۱۹۵۴ توکیو: نفر پنجم وزن ۸۷ کیلوگرم

    ۱۹۶۱ یوکوهاما: مدال طلای وزن ۸۷ کیلوگرم

    ۱۹۶۲ تولیدو: مدال نقره وزن ۹۷ کیلو گرم

    ▪ بازی های آسیایی:

    ۱۹۵۸ توکیو: مدال طلای وزن ۸۷ کیلوگرم

    جمع مدال های غلامرضا تختی: هشت مدال شامل؛ چهار طلا و چهار نقره(مهر)

     
    SiavashBaran و para3to از این پست تشکر کرده اند.
  6. کاربر پیشرفته

    تاریخ عضویت:
    ‏30/11/11
    ارسال ها:
    15,734
    تشکر شده:
    8,310
    امتیاز دستاورد:
    113
    هر سال هفدهم دی ماه که خورشید ،تکرار پرتو افکنی هر روزه اش را آغاز می کند ،ورزش ایران و تاریخ پهلوانی این دیار بار دیگر همچون هرسال در چنین روزی ،داغدار داغی کهنه اما در عین حال تازه می شود. آری…در چنین روزی بود که دل شیر خون شد…
    پوریای ولی زمانه!
    غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانواده ای متوسط و مذهبی در محله خانی آباد تهران به دنیا آمد.”رجب خان”- پدرتختی- غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه آنها از غلامرضا بزرگتر بودند.”حاج قلی”، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده خواروبار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده های رجب خان منتقل شد و به ” نام خانوادگی” تبدیل شد.
    رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه مخارج زندگی خانوادگی پرجمعیت خود را تامین می کرد.نخستین واقعه ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه ای بزرگ و فراموش نشدنی در روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تامین معاش خانواده ناچار شد خانه مسکونی خود را گرو بگذارد.تختی سال ها بعد در آخرین مصاحبه خود با یادآوری این ماجرای تلخ می گوید:” یک روز طلبکاران به خانه ما آمدند و اثاثیه خانه و ساکنینش را به کوچه ریختند، ما مجبور شدیم که دو شب را توی کوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانه همسایه ها و دو اتاق اجاره کردیم. چندی بعد روزگار عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ کرد تا این که مجبور شد یخچال طبیعی اش را نیز بفروشد. این حوادث تاثیر فراوانی در روحیه پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سال های آخر عمر شد.”در چنان شرایطی، غلامرضا تنها ۹ سال به تحصیل پرداخت. وی خود می گوید:” مدت ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطره ای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچ وقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درس هایی به من آموخت که فکر می کنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاه ها کسب کنم.زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آن جا که در حد توانایی من است، به آنان کمک کنم، حال این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد، مهم نیست. هر کس به قدر تواناییش…”[​IMG]غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود. در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.شادروان تختی در مصاحبه ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی اش می گوید” با آن که علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی ، نان و آب ، لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ( جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می گذشت.”آشنای حقیقی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه ” پولاد” آغاز شد. وی که پیش از این گودها و زورخانه های فراوانی دیده بود و شیفته تواضع و افتادگی پهلوانانی کشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار درسال ۱۳۲۹ به باشگاه پولاد( واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم ” حسین رضی زاده” مدیر آن باشگاه قرار گرفت.تختی، خود می گوید:” رضی خان آدم خوبی بود، اگر کسی را نشان می کرد و می دید که استعداد کشتی دارد، دست از سرش بر نمی داشت. در گرمای تابستان لخت می شدیم و هر روز از ساعت دو بعدازظهر تا چندین ساعت کشتی می گرفتیم، از دوش آب گرم و حمام خبری نبود . کشتی گیران برای وزن کم کردن، به خزینه می رفتند تشک های کشتی را با پنبه پر می کردند، اما خاک و خاشاک آن، بیش از پنبه بود.”تختی که پس از بازگشت از خوزستان( مسجد سلیمان) روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصت ها و توجهات فراهم شده، به ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی خود در این باره می گوید:” وقتی در سال ۱۳۲۸ در مسابقه بزرگ ورزشی( کاپ فرانسه) شرکت کردم، در همان اولین ضربه فنی شدم. اما تمرین های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می دانستم.”به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده ها بیرون کشید و سرانجام در سال ۱۳۳۰ در وزن ششم(۷۹ کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد.وی در نخستین دوره مسابقه های کشتی آزاد قهرمانان جهان( هلسینکی، ۱۹۵۱) با وجود آن که هنوز ۲۱ سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.درخشش خیره کننده تختی در رقابت های کشتی هلسینکی که در نخستین حضوراو در مسابقه های قهرمانی جهان در فاصله کمتر از دو سال از ورودش به میادین ورزشی داخلی اتفاق افتاد، بیش از هر چیز نمایانگر ایمان و تلاش و اراده کم نظیر تختی و همچنین استعداد و مهارت فوق العاده او در زمینه کشتی بود.گفتنی است در اولین دوره مسابقات قهرمانی کشتی آزاد جهان که از لحاظ تاریخی میدان معتبر و تعیین کننده ای برای کشتی ایران و جهان بود، تیم ملی کشتی آزاد ایران با ترکیب کامل و در هر هشت وزن آن زمان حضور پیدا کرد و با کسب دو نشان نقره( محمود ملاقاسمی و غلامرضا تختی) و دو نشان برنز، (عبدالله مجتبوی و مهدی یعقوبی) در نتیجه درخشان و غیرقابل تصور پس از تیم های ملی ترکیه و سوئد عنوان سوم جهان را به دست آورد.مسابقات سال ۱۹۵۱ هلسینکی(فنلاند) برای تختی آغار راهی بود که طی ۱۵ سال آینده با کسب ده ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین المللی کشتی ادامه یافت.شادروان غلامرضا تختی در سال ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) در نخستین حضور خود در رقابت های المپیک با کسب شش پیروزی و قبول یک شکست در برابر ” دیوید جیما کوریدزه” از شوروی صاحب نشان نقره شد. وی در این مسابقه ها توانست حیدر ظفر ترک را که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود را شکست دهد.تختی در دومین دوره مسابقات جهانی که در خرداد ماه ۱۳۳۳(۱۹۵۴) در توکیو برگزار شد، در وزن هفتم (۸۷ کیلوگرم) به رقابت پرداخت که با وجود پیروزی های درخشان و شایستگی فراوانی که از خود بروز داد با قبول یک شکست غیرمنتظره در برابر ” وایکینگ پالم” سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورد.تختی شش ماه بعد در یک دیدار دوستانه در سوئد،” پالم” را با ضربه فنی شکست داد و باخت غافلگیرانه توکیو را به خوبی جبران کرد.شادروان تختی همچنین در سال ۱۹۵۵ در جشنواره بین المللی ورشو موفق به کسب نشان نقره شد. اما سومین دوره مسابقه قهرمانی جهان( استانبول،۱۹۵۷) تجربه تلخی برای مرحوم تختی بود. وی که در این دوره از رقابت ها، برای اولین و آخرین بار در وزن فوق سنگین آن زمان(۸۷+ کیلوگرم) کشتی می گرفت، به دلیل وزن بسیار کمتر نسبت به رقیبان با دو باخت حذف شد.پهلوان ایران با وجود حذف شدن در استانبول آبرومندانه کشتی گرفت و نتایجی که به دست آورد با توجه به آن که با وزن ۹۲ کیلوگرم به مصاف کشتی گیران فوق سنگین رفته بود، در مجموع غیرقابل قبول نبود.به عنوان نمونه “دیتریش” آلمان و ” ایوان ویخریستیوک” روس، حریفان اصلی تختی در این رقابت ها ۱۱۰ کیلوگرم وزن داشتند و علاوه بر آن در وزن خود نیز از تجربه خوبی برخوردار بودند.در بازی های المپیک ملبورن( استرالیا) که در آذرماه ۱۳۳۵ (۱۹۵۶) برگزار شد تختی یک بار دیگر در وزن هفتم (۸۷ کیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا رفت و با شکست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت.این برای نخستین بار بود که دو قهرمان از آمریکا و شوروی در یک سکوی معتبر جهانی پایین تر از حریف ایرانی قرار می گرفتند.جهان پهلوان تختی در اسفندماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سال های ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ نیز این عنوان را تکرار کرد.جهان پهلوان تختی در سال ۱۹۵۸ در بازی های آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشان های طلا و نقره این رقابت ها را به گردن آویخت و در مهرماه سال ۱۳۳۸(۱۹۵۹) در چهارمین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را کسب کرد.“بوریس کولایف” از شوروی تنها کشتی گیری بود که با امتیاز به تختی باخت و در ۵ کشتی دیگر رقبای مجارستانی، لهستانی، فرانسوی، بلغار و ترک تختی با ضربه فنی مغلوب پهلوان ایران شدند.تیم ملی کشتی آزاد ایران که در رقابت های تهران با اکتفا به دو مدال طلای غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی با وجود برخوردی از امتیاز میزبانی در حفظ عنوان سومی سال های قبل نیز ناموفق بود در هفدمین دوره بازی های المپیک( ایتالیا،۱۹۶۰) تا مکان پنجم رده بندی سقوط کرد. تختی کاپیتان تیم ملی و پرتجربه ترین کشتی گیر ایران که در این رقابت ها در وزن هفتم به میدان رفته بود، پس از پیروزی در پنج دیدار با در مسابقه نهایی با قبول شکست در برابر “عصمت آتلی” از ترکیه به گردن آویز نقره دست یافت.مسابقه های قهرمانی جهان در یوکوهامای ژاپن میدانی فراموش نشدنی برای کشتی ایران بود. تیم ملی کشتی آزاد کشورمان پس از حضور در ۸ دوره مسابقات المپیک و جام جهانی در رقابت های جهانی ۱۹۵۹ ژاپن، پرافتخارترین حضور خود در تاریخ کشتی را رقم زد و با دریافت پنج نشان طلا، یک نشان نقره، یک نشان برنز و یک عنوان پنجمی به مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان دست یافت.
    [​IMG]
    جهان پهلوان تختی که در این مسابقات در وزن ۸۷ کیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای خود را به گردن آویخت.کشتی گیران آزاد ایران در ششمین دوره رقابت های قهرمانی جهان در تولید وی آمریکا (۱۹۶۲) نیز حضوری شایسته داشتند.تیم ملی ایران اگر چه نتوانست مقام قهرمانی خود را در این مسابقات حفظ کند ولی کسب مقام سوم جهان نیز با توجه به کارشکنی ها و ناداوری هایی که در حق تختی و سایر کشتی گیران ایران روا شد نتیجه قابل قبولی تلقی می شود. جهان پهلوان تختی در این مسابقات با حضور مقتدرانه در برابر ” وان براند” آمریکایی، ” مریود” روسی و ” عصمت آتلی” که از قهرمانان صاحب نام وزن هفتم بودند از حیثیت کشتی ایران به خوبی دفاع کرد و در نهایت پس از تساوی با ” مروید” جوان تنها به دلیل ۲۰۰ گرم اضافه وزن نسبت به حریف از دریافت نشان طلا محروم شد و به گردن آویز نقره رضایت داد.قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی در این دیدارها شرکت کرد که از بیماری خطرناکی رنج می برد با این حال عشق به ملت ایران او را به مصاف با بزرگترین قهرمانان جهان کشاند. شدت بیماری تختی به حدی بود که پس از دیدار فینال سریعا به نیویورک منتقل و روز بعد در بیمارستان بزرگ نیویورک تحت عمل جراحی قرار گرفت.در فاصله سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶، جهان پهلوان تختی با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود. اما تنها در بازی های المپیک ۱۹۶۴ توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بداقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اکتفا کرد. البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه(۱۹۶۳) و منچستر(۱۹۶۵) از دریافت حتی یک امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند، این امر در کنار عشق وافری که ملت ایران به جهان پهلوان داشتند، موجی از درخواست های مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در رقابت های جهانی را برانگیخته بود. پهلوان ۳۶ ساله ایران با وجود عدم آمادگی کافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شرکت در مسابقه های جهانی ۱۹۶۶ (تیرماه ۱۳۴۵) تولیدو را پذیرفت.تختی در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی ۱۹۶۶ از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه فنی، بهترین چهره شناخته شده و به عنوان بهترین کشتی گیر وزن هفتم ایران راهی آمریکا شده بود با این حال کارشکنی و برخوردهای سویی که از سوی برخی افراد و مقامات نسبت به او روا می شد روحیه او را تضعیف کرده بود.جهان پهلوان تختی به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند در گفت و گو با خبرنگار” کیهان ورزشی” گفت: هیچ چیز نمی تواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق.نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده اند، احساس شرمندگی می کنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را می دانستم من هم می توانستم ادعا کنم چون دیگران هستم… وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالی اش خواهد شد، یقینا نخواهد توانست بگوید چرا کشتی می گیرد و چرا همراه تیم مسافرت می کند ”تختی که بی امید به مصاف تازه نفسی ها و جوانان جویای نام رفته بود، متاسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شد به طوری که پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف ” الکساندر مدوید” و ” احمد آئیک”( نفرات اول و دوم این دوره از رقابت ها) رفت و با قبول شکست در برابر آنها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کرد.سجایا و خصایص انسانی والای شادروان تختیجهان پهلوان غلامرضا تختی پرافتخارترین چهره تاریخ ورزش قهرمانی ایران و فاتح سکوهای رفیع کشتی جهان، نه تنها در ایران که در تاریخ ورزش دنیا نیز چهره ای کاملاً شناخته شده است. با وجود گذشت حدود ۴ دهه از آخرین حضور تختی در رقابت های المپیک ( توکیو،۱۹۶۴) و ۳۵ سال از درگذشت جهان پهلوان، نام وی همچنان در زمره نام آورترین قهرمانان کشتی رقابت های المپیک می درخشد.با این همه تردیدی نیست که راز محبوبیت و ماندگاری کم نظیر شادروان غلامرضا تختی را نه در برق نشان های رنگارنگ ورزشی او که در خصایص و سجایای اخلاقی و صفات بارز انسانی این فرزند وفادار مردم باید جستجو کرد.پس از تختی قهرمانان بسیاری بودند که با کسب چند مدال جهانی و تقلید ازحرکت های مردمی تختی سودای دستیابی به موقعیت بی بدیل او در سرپروراندند و چند صباحی به مدد تبلیغات و جنجال های مطبوعاتی ردای جهان پهلوانی را بر تن کردند اما هیچگاه نتوانستند به خانه های روشن و پاک دل مردم راه پیدا کنند عشق و ارادت خالصانه توده های معتقد و مذهبی به این ” سلاله بی فخر و تبار برخاسته از تن درد و رنج و محرومیت” خود آن چنان عمیق و ریشه دار و آگاهانه است که حتی نیش گزنده آن” دروغ بزرگ ” هم نتوانسته است، کوچکترین خللی در آن ایجاد کند.“او با مردم و چونان مردم زیست. در شادی شان گلخنده اش را نثار آنان کرد و در ماتم و اندوهشان، ایثارگرانه و اندوهگین در کنارشان جای گرفت. شادی هر لبخند فتحی را که بر لبانش نقش بست با آنان قسمت کرد و با غرور و پیروزی خویش بارها و بارها، زنگار اندوه شکست های دیرین را از سینه آنان شست.چه بسیار مردم سیلی خورده یی که زبونی خویش را در قدرت و حمیت و همت او جبران شده می دیدند و غروب آرزوها و آرمان های خویش را در طلوع نام و کام او ازیاد می بردند و تداوم آرمان هایشان را در صلای مردانگی و عزت او- که او هرگز- آن را به پای دونان و دشمنان سوگند خورده مردم نریخت جستجو می کردند و چنین بود که تختی آرام آرام و نه یکباره و ناگهانی قهرمان شکست ناپذیر افسانه های دل مردم شد. او تبلور آرزوهای مرده و به طاق نسیان سپرده مردم شد.”تختی بزرگ، خود نیز به عمق علاقه خالصانه طبقات محروم و رنج دیده نسبت به خویش واقف بود، وی در پاسخ به خبرنگاران داخلی و خارجی که از او پرسیده بودند” با ارزش ترین مدالی که تا کنون گرفته ای کدام است؟” گفته بود:” بزرگترین پاداش و عالی ترین هدیه ای که گرفتم مدال یا نشان طلا و نقره نبود. قلب یک انسان بیش از هزاران مدال طلا ارزش دارد و من می دانم که هزاران هزار نفر از مردم حق شناس میهنم در قلب مهربان خودشان جای کوچکی هم برای من ذخیره کرده اند.”تختی که در خانواده ای مذهبی و معتقد پرورش یافته بود، از همان جوانی انسانی مومن و پرهیزگار بود. ایمانی خالصانه داشت، برای شرعیات اهمیت خاصی قائل بود و نماز و روزه اش هرگز ترک نمی شد.” شبهای جمعه همواره برای زیارت به حضرت عبدالعظیم می رفت” و ارادت خاصی به ائمه اطهار خصوصا حضرت ثامن الحج(ع) داشت.نقافیان از مفسران قدیمی ورزش در مشهد با تجلیل از سجایای اخلاقی جهان پهلوان تختی می گوید:” تختی ارادت وعلاقه زیادی به حضرت امام رضا (ع) داشت و در هر فرصتی که پیش می آمد و یا قبل از هر سفری به خارج به مشهد می آمد و به زیارت و پابوسی آن حضرت مشرف می شد. وقتی وارد حرم حضرت رضا (ع) می شد، دیگر خودش نبود، آستان بوسی او به قدری خاضعانه و بی پیرایه بود که همه همراهان و اطرافیان را تحت تاثیر قرار می داد.”تختی در آخرین مصاحبه اش در مورد رمز موفقیت خود را تاسی از ائمه اطهار دانسته و می گوید: من ازعلی(ع) آموختم که در مقابل ناملایمات باید ایستادگی کرد و برای پیروزی باید تلاش کرد و با اتکال به خدا به میدان رفت و پیروز شد و من چنین کردم و پیروز شدم، ولی نه آن پیروزی که من می خواستم چرا که نگذاشتند و سد راهم شدند.ساده زیستی، قناعت و مناعت طبع از صفات بارز جهان پهلوان بود. او با وجود مشکلات مالی که به ویژه در اثر فشارهای رژیم گریبانگیر او بود، نه تنها حاضر به پذیرش پیشنهادات وسوسه انگیزی که به او می شد نبود که با بزرگواری، مستمری محدود خود را نیز به کشتی گیران نیازمند حواله می کرد.شاه حسینی یکی از دوستان نزدیک تختی ضمن بیان خاطره یکی از دیدارهای خود با وی از قول جهان پهلوان نقل می کند:” اومدن به من می گن حالا که بعضی از آقایون ورزشکار فیلم بازی کردن و از نظر مال و تمول، شارژ شدن، تو هم بیا پول کلونی بگیر و تو یکی دو تا فیلم بازی کن. من بهشون گفتم آقا از من این کارها ساخته نیست. ما اگر پول می خواستیم از طریق مشروع ترهم می شد.”وی ادامه داد:” نماینده کمپانی تیغ ناست اومده پیشنهاد کرده که بیا پای آینه با این تیغ های ناست به خورده صورتت را بتراش ما هم مبلغ زیادی می دیم” و بعد از نقل این پیشنهاد یک مصرع شعر خواند:” عمر عزیز است و صرف غم نتوان کرد”. وقتی دست و پا شکسته این مصرع را خواند گفت: بقیه اش یادم رفته.تختی هر بار که عازم سفر ورزشی بود، به مشهد می رفت و به ثامن الحجج(ع) متوسل می شد، در عین حال که دستگاه تربیت بدنی و سرشناسان شهر به او بسیار احترام می گذاشتند و استقبال می کردند، او به خانه وفادار- پهلوان صاحب بازوبند- وارد می شد و همیشه می گفت:” ما باید بریم خونه وفادار چون آبگوشت خونه وفادار می ارزه به تمام غذاهای دیگه و چلوکباب توکلی.”” بینی و بین الله مردم ما هم الحق پاسخ خوبی به جهان پهلوان خود دادند. پس از سی سال از مرگ او نسلی که نه او و نه کشتی اش را دیده و تنها اسمی از او شنیده، این چنین شیفته اوست و هر سال یادش را گرامی می دارد. ما از تختی کشتی گیرتر داشتیم، اما مردم برای “سگک نشستن” شیفته اش نشدند. مدال بگیر هم زیاد داشتیم ولی تختی بود که ” مدال مردم” را گرفت.”مردمداری و دستگیری نیازمندان یکی دیگر از خصایص بارز جهان پهلوان بود که در این مورد حکایت های بسیار زیادی نقل شده است. بابک فرزند پدر نادیده که تختی را از ورای انبوه سخنان و خاطرات مردم بازشناخته است در این مورد می گوید:” از دستگیری های تختی خاطره خیلی زیاد است. از کمک به یک زن و مرد فلج که تازه ازدواج کرده بودند تا دکه مطبوعاتی خریدن برای یک جوان بیکار و… می گویند هر وقت کادویی از طرف راه آهن- محل کارش- یا بقیه سازمان ها ودستگاه ها می گرفت، بدون اینکه آنها را بازکند به کسانی می داد که ناگفته سرپرستی شان را به عهده داشت بعد از شب هفت، یکی از دوستانش می بیند که پِیرزنی در راهروهای فدراسیون کشتی می گردد. از او می پرسد:” مادر چی می خوای؟ دنبال کی می گردی؟” پیرزن می گوید:” والله نمی دونم دنبال کسی می گردم که قد و قواره اش به پهلوونها می خوره او میومد به من کمک می کرد، چند وقتیه که پیدایش نیست، گفتم شاید بتوانم اینجا ازش خبری بگیرم.”… و بالاخره تختی با مردم بود و از مردم، مردمگرایی در ذاتش بود، یک بار که دانشجوها در دانشگاه تهران تحصن کرده بودند و دانشگاه هم محاصره بوده و کسی امکان تردد به دانشگاه نداشته، تختی با ظرف های غذا از دانشگاه وارد می شود، خوب پاسبان ها هم او را می شناختند و کاری با او نداشتند. چون غذا کم بوده، او از درهای متعدد دانشگاه وارد می شود و کار غذا رسانی را تکرار می کند.بابک با اشاره به علاقه و سمپاتی متقابلی که مردم نسبت به تختی داشتند، برخورد آنها با جهان پهلوان را نظیر اعتمادی می داند که نسبت به پهلوان های قدیم وجود داشت.وی می گوید:” یک بار پدرم که از آلمان با ماشین شخصی راهی ایران بوده، یکی از دانشجویان ایرانی که خانم آلمانیش را می خواسته به ایران بفرستد می فهمد که تختی راهی ایران است. نمی دانم چرا خانمش را با هواپیما نمی فرستاده، شاید به خاطر اینکه پول نداشته، در فرانکفورت به سراغ تختی می آید و خانمش را می سپرد به دست تختی. ظاهرا ماشین تختی ایرادی داشته. تختی عنوان می کند خیلی خوب ماشین رفیق من هست خانم شما می تواند با او بیاید. ولی آن دانشجو می گوید فقط باید در ماشین خودت سوار شود. بالاخره او با تختی به ایران می آید و این زمینه دوستی های بعدی دانشجوی ایرانی با تختی می شود. به هر حال تختی در جامعه ما پدیده ای بود. ”” تختی در طول عمر خود تنها یک بار دست نیاز به سوی دیگران دراز کرد و آن هم بخاطر مردم و این دست با صمیمیت شرافتمندانه بدرقه شد.”شهریور ماه ۱۳۴۱ چند روز پس از زلزله ویرانگر” بویین زهرا” پهلوان و چندنفر از دوستانش در حالی که اخبار و تصاویر ساکنان مصیبت زده و ویرانه های مناطق زلزله زده را در روزنامه نگاه می کردند، ضمن صحبت هایشان در مورد علت کم بودن کمک های مردمی و بی توجهی مردم به مراکز جمع آوری اعانه راه اندازی شده در شهر بحث می کردند . بعضی از دوستان تختی معتقد بودند که مردم توجهی به مصیبت هموطنان خود ندارند و حاضر نیستند کوچکترین کمکی به آنها بکنند. پهلوان، این سلاله پاک مردم، که به عمق مهربانی و ایثار هموطنان پاک نهاد خود و میزان بی اعتمادی و انزجار آنها از ” خودکامگان حاکم” واقف بود، می گفت: علت بی توجهی مردم به این مراکز کمک رسانی، نداشتن اطمینان به حکومت و کسانی است که معرکه گردان این جریان شده اند. پیش کشیده شدن این بحث و مخالفت یکی از دوستان تختی با نظر او ناگهان فکری را به ذهن پهلوان انداخت. تختی تصمیم گرفته بود که خود وارد این میدان شود البته نه برای اثبات گفته هایش بلکه” برای این که به هر حال یک نفر باید وسط بیفتد و سبب خیر شود.”فردای آن روز تختی بدون هیچ اعلان و تبلیغاتی اول صبح به چهار راه ولیعصر فعلی رفت و تصمیم خود برای جمع آوری اعانه به نفع زلزله زدگان را به کمک دوستانش به اطلاع مردم رساند. پس از آن غوغایی به پا شد که در تاریخ مشارکت های مردمی ایران کم نظیر و شاید بی نظیر بود. محمود رفعت از دوستان و علاقمندان جهان پهلوان و نویسنده کتاب ” تختی مرد همیشه جاوید” این واقعه تاریخی را چنین نقل می کند:” مردم که دهن به دهن خبردار شده بودند از دور و نزدیک خودشان را رسانده بودند به پهلوان و بی دریغ هر چه از دستشان برمی آمد کمک کرده بودند. چند دانشجو کتشان را درآورده بودند و انداخته بودند روی تل بزرگ لباس ها، پتوها، ظرف و ظروف ها، طلا و جواهرات و خلاصه هر چیزی که عابران معمولا همراه دارند یا خانه دارها می توانستند از آن صرف نظر کنند.در این میان پیرزنی چادرش را از سرش برداشته بود و بعد از دادن آن به پهلوان پیشانیش را بوسیده و گفته بود:” پسرم خدا عمرت بدهد که به فکر مصیبت زده ها هستی، خدا عزتت را بیشتر از این ها بکند که غصه خانه خراب ها را می خوری، من خجالت زده ام که چیز دیگری ندارم.”پهلوان در حالی که چشمایش از اشک برق می زد چادر را برداشت و ملتمسانه از پیرزن خواهش کرد که آن را بگیرد. پیرزن چادر را که تختی به او داده بود دوباره روی تل هدایا انداخت و با لحن مادری که از حرف گوش نکردن فرزندش بی حوصله شده گفت:” مرحمت خشک و خالی که فایده ندارد، پسرم.”پیرزن وقتی با تردید دوباره پهلوان مواجه شد، خشمگینانه گفت:” یعنی ما فقیر بیچاره ها حق نداریم:”صورت پهلوان یک دفعه رنگ به رنگ شد، گفت:” شما را به خدا این حرف را نزنید . شما از هر ثروتمندی ثروتمندترید، حق دارترید، چون که بلندنظرتر و باگذشت ترید.پیرزن همین که سرخ شدن صورت پهلوان را دید به گریه افتاد، اما چشم هایش را به تندی با گوشه لچکش پوشاند و عقب عقب خودش را از جمع مردم بیرون کشاند و رفت.” [​IMG]
    “کیهان ورزشی” که خبر این رویداد را با عنوان” تختی، گوهر گرانبهای ملت ما” در مشاره ۲۴ شهریورماه ۱۳۴۱ خود به چاپ رسانده بود، ثمره دو روز پیاده روی تختی را چهارکامیون خواربار و پوشاک و بیست هزار تومان پول نقد( که در آن زمان رقم بسیار بالایی به حساب می آمد) نوشته است.
    جوانمردی، فتوت و صفات انسانی تختی که ریشه در اعتقادات و باورهای عمیق او داشت هرگز به عرصه های اجتماعی و برخوردهای مردمی وی محدود نمی شد. جهان پهلوان این سلاله خلف” پوریای ولی” در میادین ورزشی و رقابت های جهانی نیز منش والای خود را به نمایش می گذاشت.در این مورد خاطره ها و روایت های فروانی نقش شده است، الکساندر مدوید، کشتی گیر صاحب نام شوروی سابق و رقیب مقتدر تختی در این مورد خاطره جالبی دارد:” در تولیدو(۱۹۶۲) تختی و من دیدار نهایی را برگزار کردیم. در جریان این مسابقه ها، پای راست من به شدت ضرب خورده و روحیه ام را خراب کرده بود. فکرم متوجه تختی بود که باید با این پای ناجور با او مبارزه می کردم. به راستی تا آن موقع از خصوصیات اخلاقی، رفتار و کردار انسانی و والای تختی خبرنداشتم. اما در آنجا به عظمت، انسانیت و جوانمردی تختی پی بردم و تحت تاثیر آن قرار گرفتم. او که شنیده بود پای راست من ضرب دیده با این پا به خوبی مدارا کرد و هرگز نخواست با هجوم به این پا مرا زجر دهد. او تا آخرین لحظه، مردانه و تمیز کشتی گرفت و از پای ناراحت من اصلا استفاده نکرد. تختی با این کارش نشان داد که یک قهرمان به معنای واقعی است. بعد از این جریان، ما به صورت دو دست صمیمی درآمدیم.او همیشه مرا دوست می داشت. او ملت خودش را هم دوست می داشت و فکر می کنم تختی اصلا برای ملتش زندگی می کرد. آشنایی با او برای من افتخار بزرگی به حساب می آید.تختی بسیار خوب و فنی کشتی می گرفت و من چیزهای زیادی از او آموختم. ما روی تشک دو حریف سخت کوش بودیم و در خارج از تشک دو دوست جدانشدنی، تختی می تواند الگوی خوبی از نظر ورزشی و اخلاقی برای جوانان شما باشد”در زمان ازدواج تختی وضع مالی خوبی نداشت و به همین دلیل نتوانست اجاره خانه‌ای که برای زندگی همسرش تهیه کرده بود رابدهد، و مجبور شد پس از ۷-۶ ماه به خانه خودش که مادر و خواهرش نیز در آن زندگی میکردند بازگردداین بود که تختی به دست عمال رژیم کشته شد. آری او را در یکیاز اتاقهای هتل آتلانتیک تهران که مجاور سازمان امنیت کشور بود، به قتل رساندند وظواهر امر را به نحوی طراحی کردند که دال برخودکشی تختی باشد. خبر در گذشت قهرمان کشتی ایران در تاریخ ۱۸/۱۰/۱۳۴۶ در سراسر تهران بلکه ایران و جهان پیچید وهمه ناباورانه در سوگ تختی به عزاداری پرداختند. پیکر پاکش نیز در تاریخ۱۹/۱۰/۱۳۴۶پس از کالبد شکافی در پزشکی قانونی و رای برخودکشی اش به ابن بابویه منتقل و همانجا به خاک سپرده شد. آلبوم افتخارات تختی۱۹۵۱: هلسینکی فنلاند(۱۳۳۰ شمسی)مدال نقره جهان۱۹۵۲: المپیک هلسینکی (۱۳۳۱)مدال نقره المپیک۱۹۵۳: جشنواره ورشو(۱۳۳۲)مدال نقره۱۹۵۵: ورشوی لهستان(۱۳۳۴)مدال نقره جهان۱۹۵۶: المپیک ملبورن(۱۳۳۵)مدال طلای المپیک (ستاره مسابقات)۱۹۵۸: صوفیه بلغارستان (۱۳۳۷)مدال نقره جهان(ستاره مسابقات)۱۹۵۸: توکیوی ژاپنمدال طلای مسابقات آسیایی۱۹۵۹: تهران(۱۳۳۸)مدال طلای جهان۱۹۶۰: المپیک ایتالیا(۱۳۳۹)مدال نقره المپیک۱۹۶۱: یوکوهامای ژاپن(۱۳۴۰)مدال طلای مسابقات جهانی۱۹۶۲: تولیدوی آمریکا(۱۳۴۱)مدال نقره مسابقات جهانی
     
    SiavashBaran از این پست تشکر کرده است.
  7. کاربر ویژه

    تاریخ عضویت:
    ‏21/7/12
    ارسال ها:
    8,511
    تشکر شده:
    4,968
    امتیاز دستاورد:
    113
    جنسیت:
    مرد
    حرفه:
    دانشجو نرم افزار
    [​IMG]
    غلامرضا تختی در روز ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محلهٔ خانی‌آباد در تهران به دنیا آمد. «رجب خان» (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگ‌تر بودند. «حاج قلی»، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خواربار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی‌آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانواده‌های رجب خان منتقل شد و به نام خانوادگی آنها تبدیل شد.
    رجب‌خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راه‌آهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود واز همین راه مخارج زندگی خانوادهٔ پرجمعیت خود را تأمین می‌کرد. نخستین واقعه‌ای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربه‌ای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچارشد خانهٔ مسکونی خود را گرو بگذارد. شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری خانی‌آباد درس خواند و در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. تختی در دوران زندگی ورزشی‌اش رکورددار شرکت در المپیک‌ها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. درچهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشتی ایران این امر اتفاق نادری است. جهان پهلوان علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و سجایای اخلاقی پسندیده و جوانمردی و نوع دوستی شهره خاص و عام بوده‌است. او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد و هر بار کشتی‌گیران نامداری را مغلوب کرد. وی چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود (تولیدو، ۱۹۶۶) در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود. پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش، خبر درگذشت وی تحت عنوان خودکشی اعلام شد و همه را در اندوهی عظیم و بهتی شگفت‌انگیز فرو برد. در مورد قتل و یا خودکشی وی دلایلی همچون ناراحتی‌های روحی و مشکلات مالی آوردند ولی هیچ گونه بازرسی برای قتل وی به صورت جدی شکل نگرفته است.
    [​IMG]

    بازیهای المپیک: پنجاه و دو هلسینکی :مدال نقره ۷۹ کیلو گرم پنجاه و شش ملبورن: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم شست رم: مدال نقره ۸۷ کیلو گرم شست و چهار توکیو: چهارم۹۷ کیلو گرم
    قهرمانی جهان: پنجاه و یک هلسینکی: مدال نقره ۷۹ کیلو گرم پنجاه و چهار توکیو: نفر پنجم ۸۷ کیلو گرم شست و یک یوکوهاما: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم شست و دو تولیدو: مدال نقره ۹۷ کیلو گرم بازیهای آسیایی: پنجاه هشت توکیو: مدال طلا ۸۷ کیلو گرم جمع مدالهای غلامرضا تختی: هشت، ۴ طلا، ۴ نقره المپیک ۳ - جهانی ۴ - بازیهای آسیایی ۱ تختی اولین کشتی گیر ایرانی است که موفق شد در سه وزن مختلف صاحب مدال‌های جهانی و المپیک بشود: جهانی ۵۱ و المپیک ۵۲ (در ۷۹ کیلوگرم)، المپیک ۵۶، ۶۰، جهانی تهران و یوکوهاما (در ۸۷ کیلو) و جهانی ۶۲ تولیدو در ۹۷ کیلو.
     
    SiavashBaran از این پست تشکر کرده است.
  8. مدیر تالار شعر و ادب عضو کادر مدیریت ❂مدیر انجمن❂

    تاریخ عضویت:
    ‏19/10/20
    ارسال ها:
    2,244
    تشکر شده:
    9,261
    امتیاز دستاورد:
    126
    جنسیت:
    مرد
    غلامرضا تختی زادهٔ ۵ شهریور ۱۳۰۹ در تهران – درگذشتهٔ ۱۷ دی ۱۳۴۶ در تهران بود.
    جهان‌پهلوان، از نمادهای پهلوانی ایران است.
    او تجسم مفهوم جوانمرد در تاریخ و فرهنگ ایران بود،
    در او ویژگی هایی همچون بخشندگی، مهربانی، جوانمردی
    و حفظ فاصله از قدرتمندان و توجه و دلجویی از فقرا بود.
    روحش شاد و یادش گرامی باد..!



    مدال نقره المپیک 1952 هلسینکی
    مدال طلا المپیک 1956 ملبورن
    مدال نقره المپیک 1960 رم

    [​IMG]
    [​IMG]
     
    hossein2، Farzane، M @ H @ K و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  9. مدیر تالار شعر و ادب عضو کادر مدیریت ❂مدیر انجمن❂

    تاریخ عضویت:
    ‏19/10/20
    ارسال ها:
    2,244
    تشکر شده:
    9,261
    امتیاز دستاورد:
    126
    جنسیت:
    مرد
    [​IMG]
    جهان پهلوان غلامرضا تختی
    روحش شاد و یادش گرامی باد
     
    hossein2، Farzane، بازدید اینستاگرام و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.
  10. مدیر تالار شعر و ادب عضو کادر مدیریت ❂مدیر انجمن❂

    تاریخ عضویت:
    ‏19/10/20
    ارسال ها:
    2,244
    تشکر شده:
    9,261
    امتیاز دستاورد:
    126
    جنسیت:
    مرد
    [​IMG]
     
    hossein2، ilia1982، M @ H @ K و یک نفر دیگر از این ارسال تشکر کرده اند.