شاعرانه ها مشاعره کاربران تاپ فروم

اندرون با تو چنان انس گرفته‌ ست مرا

که ملالم ز همه خلق جهان می‌آید

 

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

 

ای که گفتی به هوا دل منه و مهر مبند

من چنینم تو برو مصلحت خویش اندیش

 

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق
به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی

استاد شهریار


خانوم ممنون برا همراهی خوابمه من برو لالا فلن شب خوش

 

یا چو دیدارم نمودی دل نبایستی شکست

یا نبایستی نمود اول مرا دیدار خویش

ممنون از شما...شبت بخیر عزیزم

 

به صحرا بنگرم صحرا تو بينم به دريا بنگرم دريا تو بينم

 

من امشب سرخوش از دیدارم و مستم
به هر پیمانه از رنج جهان رستم
نمی دانم کی ام یا کجا هستم
بگیر ای مهربان دستم

 

منم که شهرهٔ شهرم به عشق ورزیدن

منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن.

 

نرگس مست تو و بخت من خرابه
بخت من از تو و چشم تو از شرابه