SiavashBaran

..!
هست آرام دل، آن را که دلارامی هست
خرم آن دل، که در او، صبری و آرامی هست
ساقی امشب، سر آن جام لبالب دارم
کاخر اندوه مرا، نیز سرانجامی هست

..!
سلام من به مدینه، به آستان رفیعش
به مسجد نبوی، به لاله های بقیعش
سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش
سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش

..!
کاش می‌داد خدا هر نفسم جانی چند
تا به هر گام تو می‌کردم قربانی چند
چه غم از کشمکش گردش دوران دارد
هر که با چشم تو ساغر زده دورانی چند

..!
عشق تو چون درآید شور از جهان برآید
دل‌ها در آتش افتد؛ دود از میان برآید
خوی زمانه داری ممکن نشد که کس را
یک سود در زمانه بی‌ صد زیان برآید

..!
در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

..!
دیگران را تلخ می‌آید شراب جور عشق
ما ز دست دوست می‌گیریم و شکر می‌شود
دل ز جان برگیر و در بر گیر یار مهربان
گر بدین مقدارت آن دولت میسر می‌شود

..!
ز بی دردان عالم درد ما را کس چرا پرسد
که غیر از صاحب دل کس نمی داند دل ما را

..!
از بس که تیر غم به دلم جا گرفته است
سر تا قدم چو مرغ همه بال و پر شدم

..!
ز قد و روی تو صد آه و صدهزار فغان
ز خلق و خوی تو صد حیف و صد هزار دریغ

ز مهربانیت ای ماه اوج مهر افسوس
ز همزبانیت ای سرو گل عذار دریغ

..!
بیا بیا که ز هجر آمدم به جان ای دوست
بیا که سیر شدم بی تو از جهان ای دوست